رون ویزلی
Ronald Weasley
تولد
بریتانیای بزرگ، انگلستان، دوون، اوتری استی کچپول
وضعیت خونی
ملیت
عنوانها
دروازهبان (کوییدیچ)
نژاد
جنسیت
خانواده
مالی ویزلی (مادر)
بیل ویزلی (برادر بزرگتر)
کارلی ویزلی (برادر بزرگتر)
پرسی ویزلی (برادر بزرگتر)
فرد ویزلی (برادر بزرگتر)
جورج ویزلی (برادر بزرگتر)
جینورا پاتر (خواهر کوچکتر)
هرماینی گرنجر (همسر)
رز گرنجر-ویزلی (دختر)
هوگو گرنجر-ویزلی (پسر)
رابطه عاشقانه
هرماینی گرنجر (همسر)
بوگارت
چوب جادو
بید، موی دم تکشاخ
بلوط، قلب اژدها
پاترونوس
پیشه
مدیر فروشگاه ویزلی و ویزلی
گروه
وفاداری
خانواده گرنجر
خانواده پریوت
خانواده پاتر
ارتش دامبلدور
وزارت جادوی بریتانیا
محفل ققنوس
مدرسه هاگوارتز
رونالد بیلیوس رون ویزلی (Ronald Bilius "Ron" Weasley) متولد ۱ مارس ۱۹۸۰، یک جادوگر انگلیسی اصیل، و ششمین و کوچکترین پسر آرتور و مالی ویزلی بود. او همچنین برادر کوچکتر بیل، چارلی، پرسی، فرد، جورج و برادر بزرگ جینی است. رون با خواهر و برادرانش در خانهای واقع در حومه دهکده اوتری استی کچپول از شهرستان دوون انگلستان زندگی میکردند.
رون در سال ۱۹۹۱ تحصیلات خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز آغاز کرد و در گروه گریفیندور جای گرفت. او خیلی زود با هری پاتر و بعدا با هرماینی گرنجر دوست صمیمی شد. این سه در دوران نوجوانی با چالشهای زیادی روبرو شدند، از جمله حفظ سنگ جادو از پروفسور کویرینوس کوئیرل، نجات جینی از باسیلیسک تالار اسرار، نجات پدرخوانده هری یعنی سیریوس بلک از دیمنتورهای آزکابان، هدایت هری در مسابقات ترایویزارد، تشکیل ارتش دامبلدور و شرکت در نبردهای بیشماری از جنگ دوم جادوگری مثل نبرد دپارتمان اسرار (۱۹۹۶)، نبرد برج ستارهشناسی (۱۹۹۷) و نبرد هفت پاتر (۱۹۹۷). رون همچنین در طول پنجمین سال حضورش در هاگوارتز به عنوان پریفکت گریفیندور و دروازهبان تیم کوییدیچ گریفیندور ایفای نقش کرد.
او سال آخر تحصیل خود را به هاگوارتز نرفت تا هری و هارماینی را در شکار و نابود کردن تمام هورکراکسهای لرد ولدمورت همراهی کند. او در نبرد هاگوارتز در سال ۱۹۹۸ جنگید و در طی این نبرد برادرش فرد را از دست داد و این اتفاق او و خانوادهاش، به خصوص جورج که برادر دوقلوی فرد بود را تحت تاثیر قرار داد.
پس از جنگ، رون یک اورر شد و به ترمیم و انقلاب در وزارت جادو کمک کرد. پس از دو سال فعالیت به عنوان یک اورر، او به همراه برادرش جورج در فروشگاهی به نام ویزلی و ویزلی مشغول به کار شد. او و هرماینی سرانجام با هم ازدواج کردند و صاحب دو فرزند به نامهای رز و هوگو گرنجر-ویزلی شدند. رون همچنین به عنوان پدرخوانده پسر بزرگ پاتر و جینی یعنی جیمز سیریوس پاتر نامیده شد.
شخصیت و خصوصیات
رون فردی بسیار وفادار، شجاع، نیرومند و شوخطبع، اما گاهی اوقات نابالغ و بیاحساس بود. حس شوخیطبعی او اغلب باعث خنده و آرامش دوستانش میشد. با این حال همان طور که هرماینی گرنجر و لونا لاوگود اشاره کردهاند، شوخیهای او گاهی ناخواسته ممکن بود مضر باشند. رون در طی مدتی که در کنار هری و هرماینی در جستجوی هورکراکسهای ولدمورت بود، بسیار بالغ شد و حتی وقتی هری به طور موقت دچار افسردگی شد، او هدایت گروه را بر عهده گرفت.
اگرچه این موضوع هرگز وفاداری و شجاعت رون را تزلزل نداد، اما او گاهی به پنج برادر بزرگترش حسادت میکرد و از پیشی گرفتن آنها و مقایسه شدنش توسط والدین نگران میشد. این خصلت به ویژه در بحث و جدل او با هرماینی بحث برانگیز میشد. اگرچه مشاجرههای او با هرماینی به طور مکرر ادامه داشت اما این جدل هرگز (به استثنای مورد مختصری در سال ششم) از روی بدخواهی نبود و به طور کلی احساس عمیق آنها نسبت به یکدیگر را پنهان نمیکرد. رون در مقاطع مختلفی شجاعت خود را برای محافظت از دوستانش نشان داده است، مثل مقابله با عنکبوتهراسی خود، ایستادن در کنار هری در سال دوم تحصیلی، و پر کردن جای هرماینی وقتی که توسط بلاتریکس لسترنج جدا افتاد.
رون در کودکی نسبت به فقر خانوادهاش حساس بود و گاهی از آن خجالت میکشید. بسیاری از داراییهای رون دست دوم بود، از جمله لباسهای او، کتابهای مدرسه، چوبدستی و حتی موش او که اسکبرس نام داشت. این کمبود در خانواده او باعث میشد تا رون مورد طعنهی دراکو مالفوی مغرور قرار بگیرد. وقتی او احساس ناامنی یا خجالت میکرد، گوشهایش قرمز میشد. او اغلب احساس میکرد که همیشه زیر سایه برادران بزرگترش و شهرت هری قرار دارد و از همین رو احساس «دوم بودن» میکرد.
رون همچنین فردی راحتطلب بود و دوست نداشت سخت کار کند. این ویژگی در اولین سال حضور او، هنگامی که او فقط اطلاعاتی در مورد نیکولاس فلامل را از قفسههای کتابخانه برداشت، مشخص شد. او اغلب تکالیف خود را از هرماینی کپی میکرد، با این حال، در شرایط سختتر او این خصیصه خود را کنار میگذاشت.
تواناییها و مهارتها
رون در مقایسه با برادران بزرگتر و بهترین دوست مشهور خود اغلب در مورد تواناییهای خود احساس کاستی میکرد. با این حال، این مسئله به تدریج کمتر شد و او ثابت کرد که یک جادوگر قدرتمند است. رون قادر به سحر کردن پاترونوس جک راسل تریر شد که نشان از توانایی جادویی بالای او دارد.