بلاتریکس لسترنج
Bellatrix Lestrange
تولد
مرگ
وضعیت خونی
ملیت
عنوان
نژاد
جنسیت
خانواده
رابطه عاشقانه
بوگارت
چوب جادو
پاترونوس
گروه
وفاداری
بلاتریکس لسترنج (Bellatrix Lestrange - تولد با نام خانوادگی بلک) یک جادوگر انگلیسی متولد سال ۱۹۵۱ بود. او دختر بزرگ سیگنوس و درولا بلک، دختر دایی رگیلس و سیریوس بلک و خواهر بزرگ آندرومدا تونکس و نارسیسا مالفوی است. بلاتریکس عضوی از خانواده بلک، یک خانواده جادوگر قدیمی و یکی از بیست و هشت خانواده اصیل بود. بلاتریکس تحصیلات خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز و در اوایل دهه شصت (۱۹۶۲ یا ۱۹۶۳) آغاز کرد و به گروه اسلیترین پیوست.
او پس از فارغ التحصیلی از هاگوارتز به یک مرگ خوار تبدیل شد. او متعصبانه به لرد ولدمورت وفادار بود و از خطرناکترین و سادیستترین پیروان او بود. همهی خواهران خانواده بلک با جادوگران خون-خالص ازدواج کردند، به جز آندرومدا که با تد تونکس ازدواج کرد و توسط خانوادهاش ترد شد. پس از سقوط ولدمورت از قدرت، بلاتریکس به همراه رودولفوس لسترنج، راباستان لسترنج و بارتی کراوچ اقدام به اسیر کردن و شکنجه کردن فرانک و آلیس لانگباتم کردند تا اطلاعاتی درباره موقعیت ولدمورت به دست بیاورند، که سرانجام شکنجهها این دو اورر را به جنون کشاند. این چهار مرگ خوار به حبس ابد محكوم شدند و به آزكابان فرستاده شدند. ولدمورت سرانجام در سال ۱۹۹۵ به قدرت بازگشت و در سال ۱۹۹۶ بلاتریکس، رودولفوس و راباستان به همراه هفت مرگ خوار دیگر از آزكابان فرار كردند.
بلاتریکس در چندین نبرد از جنگ دوم جادوگران شرکت کرد، و این هدف خاص را دنبال میکرد که تمام بستگان اعضای ققنوس را به قتل برساند. او با موفقیت دو پسر عمهی خود یعنی سیریوس بلک و خواهرزادهاش نیمفدورا تونکس را به قتل رساند. او همچنین الف سابق خانواده مالفوی یعنی دابی را که از متحدان سرسخت هری پاتر بود کشت. در طول نبرد نهایی، بلاتریکس به آخرین مرگ خوار ایستادگی میکرد. او سرانجام پس اقدامی برای به قتل رساندن جینی ویزلی، در یک دوئل توسط مالی ویزلی کشته شد.
بلاتریکس قبل از مرگش به طور مخفیانه دختری نامشروع به نام دلفینی را از ارباب محبوب خود یعنی لرد ولدمورت به دنیا آورد. دلفینی مدتی پس از نبرد دپارتمان اسرار (۱۹۹۶) و قبل از مرگ بلاتریکس در نبرد هاگوارتز (۱۹۹۸) متولد شد.
شخصیت و خصوصیات
بلاتریکس یک جادوگر جنایتکار مجنون با تمایلات شدید سادیستی و خشونت آمیز است. او خلق و خوی خشن و خطرناکی داشت، خصیصهای که با پسر عمویش سیریوس و عمهاش والبورگا مشترک بود. بلاتریکس یکی از بیرحمترین مرگ خواران ولدمورت بود که همیشه مشتاق بود نفرین کروسیاتوس را بر دشمنانش اعمال کند. هری پاتر خاطرنشان کرده است که او به اندازه ارباب خود دیوانه بود. او معتقد بود که وفاداریاش را در زمان حضور در آزکابان ثابت کرده است، رویدادی که ظاهرا زوال ذهنی او را بیشتر کرد. با وجود وفاداری به اربابش اما او گاهی با ولدمورت مخالفت میکرد. همچنین او به سوروس اسنیپ اعتماد نداشت و معتقد بود که ولدمورت در اعتماد کردن به او اشتباه کرده است، اگرچه هنگام بیان این موضوع شرم و ترس از خود نشان داد.
به طور کلی بلاتریکس به اصالت خون وسواس داشت و از دوران جوانی به اشرافیت خانوادهاش افتخار میکرد. او نیز به مانند بقیه پیروان لرد ولدمورت، شدیدا با همه افراد دورگه، ماگلزاده، و ماگل مخالف بود. او نسبت به خائنین به این اصالت یک بیزاری خاص داشت. با توجه به واکنش او به سخنان هری در مورد اینکه ولدمورت یک دورگه است، احتمالا او از این موضوع ناآگاه بوده است یا حداقل آن را انکار میکرد.
بلاتریکس فردی باهوش و یک رهبر طبیعی بود که در موقعیتهای دشوار مسئولیت خود را بر عهده میگرفت. این ویژگیها در نبرد دپارتمان اسرار و درگیری در عمارت مالفوی نشان داده شد. او قاطع و بیرحم بود و به جای گرفتن اسیر ترجیح میداد آنها را بکشد. با این حال او میتواند به راحتی دچار حواسپرتی و بیپروایی شود، به خصوص در نبرد با مخالفانی که ضعیفتر از او هستند.
بلاتریکس همچنین خودخواه و مغرور بود و طبق گفتهی هری او «با همه مثل تفاله رفتار میکند» و برخوردی نسبتا تمسخرآمیز دارد. او به مهارتهای خود اعتماد زیادی داشت و هرگز از وارد شدن به نبرد تردید نداشت. علاوه بر این، او به موقعیت خود به عنوان وفادارترین و فداکارترین پیروی لرد ولدمورت بسیار افتخار میکرد.
بلاتریکس با وجود شخصیت ظالمانهاش اما در مراقبت کردن از افراد توانا بود. او به شدت عاشق استادش، لرد ولدمورت بود. او رابطه نزدیکی با خواهر کوچکترش نارسیسا مالفوی داشت و با اکراه همراه او به خانه اسنیپ رفت تا از او کمک بخواهد. بلاتریکس همچنین نسبت به برادرزاده و شاگردش دراکو مالفوی ابراز محبت میکرد، اما به نظر نمیرسید که نگران امنیت او باشد و «خوشحال میشد که [پسرانش] را به خدمت پروردگار تاریکی بسپارد».