بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

ملینا

اشتراک‌گذاری

ملینا

Melina

ملینا - الدن رینگ

نقش

شخصیت غیر قابل بازی

دسته‌بندی

نیمه خدا

وابسته به

خانواده

ماریکا (مادر)
مسمر (برادر)
میکولا (برادر)
مالنیا (خواهر)
گادوین (برادر ناتنی)
مارگات (برادر ناتنی)
ماگ (برادر ناتنی)

ملینا (Melina) یک زن جوان مرموز در الدن رینگ است که پیشنهاد کمک کردن به تارنیشد را در سفرش ارائه می‌کند.

شرح

پیش‌زمینه

ملینا در پای درخت ارد به دنیا آمده است و مادرش را در داخل این درخت توصیف می‌کند. اگرچه هرگز بیان نشده است، اما می‌توان استنباط کرد که مادر او ملکه ماریکا جاویدان است.

در مقطعی جسد ملینا سوزانده شد که او را بی‌جسم و به‌عنوان روحی سرگردان رها کرد. پس از آن او هیچ خاطره‌ای از هدفش که مادرش به او داده بود، نداشت. بنابراین او به دنبال راهی برای رفتن به پای درخت ارد بود تا هدف خود را مشخص کند.

رویدادهای بازی

ملینا با اسبی به نام تورنت سفر می‌کند. در مقطعی او تارنیشد را می‌بیند و مدتی بعد تصمیم می‌گیرد تا با او توافقی کند: که شامل رفتن به پای درخت ارد در ازای بازی کردن نقش یک دوشیزه انگشت برای تارنیشد بود. تارنشید اگر این توافق را بپذیرد، سوت اسب و همین طور تورنت را از ملینا دریافت می‌کند.

هنگامی که ملینا شروع به سفر با تارنیشد می‌کند، او توصیه می‌کند که از راهنمایی موهبت (Grace) پیروی کند و به دنبال یک نیمه‌خدا باشد که در قلعه استورم‌ویل زندگی می‌کند. هنگامی که تارنیشد این نیمه خدا را به هلاکت رساند، ملینا اعتراف کرد که در حال آزمایش تارنیشد بوده است تا ببیند آیا واقعاً هدایت موهبت را دارد یا خیر. ملینا که از همراه جدیدش راضی بود، پیشنهاد کرد که آن‌ها را به میزگرد برود، مکانی که برای تجمع قهرمانان تارنیشد بود. در طول این سفر، ملینا همچنین در مکان‌های خاصی از موهبت راهنمایی گرفت.

ملینا پس از رسیدن به مقصد یعنی پایتخت سلطنتی در پای درخت ارد، از تارنیشد به خاطر همراهی او تشکر کرد و برای تعیین هدف خود رفت. او قدرت رون‌ها و تورنت را به تارنیشد سپرد. همچنین در صورتی که تارنیشد مارگات، فرمانروای لیندل و نگهبان درخت ارد را به چالش بکشد، ملنیا کمک خود را به او ارائه خواهد کرد.

پس از شکست دادن مارگات، تارنیشد مسیرش به سمت درخت ارد را می‌یابد اما این مسیر توسط خارهایی مسدود شده است. ملینا که هدف خود را مشخص کرده بود با دیدن تارنیشد که گرفتار شده بود، دوباره به او پیوست و اشاره کرد که می‌توان درخت ارد را سوزاند تا وارد آن شد، به شرطی که تارنیشد بتواند شعله ویرانی را در دست بگیرد. از این رو، ملینا از او خواست تا به سفری جدید برود. شعله ویرانی بسیار بالاتر از ابرها و بر فراز کوه‌های برفی غول‌ها بود.

شکست دادن مارگات همچنین راه را برای سه انگشت باز کرد. در صورت استراحت در یک مقبره در نزدیک‌ترین نقطه به مقصد، ملینا به تارنیشد هشدار می‌دهد و اصرار می‌کند که شعله شوریده را به ارث نبرد، زیرا این شعله به همه زندگی‌ها و تولدها پایان خواهد داد. اگر بازیکن هشدارهای او را نادیده بگیرد یا فقط بدون صحبت با او شعله شوریده را به ارث ببرد، ملنیا به او خواهد گفت که دیگر آن تارنیشد مناسب نیست و به توافق خود پایان می‌دهد اما تهدید می‌کند که در صورت تبدیل شدن به ارباب آشوب، او را خواهد کشت. اگر تارنیشد در عوض به هشدارهای او توجه کند، ملینا و قهرمان داستان به سفر خود برای شعله ویرانی ادامه خواهند داد.

هنگامی که ملینا راهی کوره غول‌ها می‌شود، او افشا می‌کند که اکنون بدون توجه به هدفی که مادرش برایش تعیین کرده، به میل خود عمل می‌کند. ملینا پس از شکست دادن نگهبان شعله، نقشه خود را عملی می‌کند؛ او دست تارنیشد را می‌گیرد و با این کار او را بی‌حس می‌کند و سپس با قربانی کردن خودش شعله ویرانی را هدایت می‌کند تا درخت ارد را شعله‌ور سازد.

صفحات دیگر