یویچی شیگاراکی
Yoichi Shigaraki
جنسیت
کوسه
خانواده
اولین نمایش
صداپیشه
یویچی شیگاراکی (Yoichi Shigaraki) برادر کوچکتر همه برای یکی و همچنین اولین کاربر و پیشگام کوسه همه برای یکی بود.
گمان میرفت که او فردی بیتجربه بوده و فقط شاهد جنایتهای برادرش بوده است. زمانی که برادرش تصمیم گرفت تا به زور یک کوسه را در او بکارد، مشخص شد که او خودش واقعا یک کوسه دارد که هم کوسهی اعطا کردن قدرت به دیگری بود. ادغام این دو کوسه منجر به ایجاد «یکی برای همه» شد.
او به دلیل ضعف جسمانی نتوانست از قدرت جدید خود استفاده موثری کند. از این رو تصمیم گرفت تا این کوسهی جدید را به جانشینی منتقل کند، به امید این که روزی که آنقدر قوی شود که بتواند جلوی برادرش را بگیرد.
تاریخچه
یوچی شیگاراکی در دورانی متولد شد که کوسهها برای اولین بار در جامعه بشری ظاهر شده بودند. فرض بر این بود که او بدون کوسه به دنیا آمده است، در حالی که برادر بزرگترش با یک کوسه بسیار قدرتمند به دنیا آمد.
در طول سالهای اولیه زندگی، به نظر میرسید که این دو برادر رابطه خوبی با هم دارند و با هم کمیکهای کاپیتان قهرمان را میخواندند. یویچی از طرفداران کاپیتان قهرمان بود در حالی که برادرش از طرفداران پادشاه شیطان بود. با این حال، زمانی که آنها بزرگ شدند و جامعه به دلیل ظهور کوسهها شروع به فروپاشی کرد، این زمانی بود که تضاد میان ایدئولوژیها و ذهنیتهای این دو مشخص شد. این دو در مورد پدیده کوسه و هرج و مرج بشریت نظرات متضادی داشتند. برادر بزرگتر آن را وسیلهای برای استثمار قدرت میدانست، در حالی که یویچی معتقد بود که کوسه باید برای بازگرداندن نظم استفاده شود.
برادرش که اکنون خود را با نام کوسهاش یعنی «همه برای یکی» صدا میزند، تصمیم گرفت تا آرمانهای خود را به مرحله اجرا درآورد. وقتی یویچی مقاصد برادر بزرگترش را فهمید، سعی کرد هر کاری که از دستش برمیآمد بکند تا او را متوقف کند، اما با نداشتن کوسه و بدن ضعیفش، به سختی میتوانست کاری کند. برادر بزرگترش جنایات مختلفی را یکی پس از دیگری انجام میداد. همه برای یکی بسیاری از کوسهها را به سرقت برد و به قدرت و نفوذ بسیاری به دست یافت. این مرد با استفاده از قدرت باورنکردنی خود، دهها نفر را تحت فرمان خود متحد کرد. او در نهایت به فرمانروایی در ژاپن تبدیل شد.
همه برای یکی مدعی بود که کوسهاش او قادر میکند تا نظمی را به جهان بشر بیاورد و از این موضوع دفاع میکرد. اما یویچی تسلیم اظهارات او نشد و سعی کرد علیه او شورش کند اما دائما متوقف میشد. همه برای یکی برادرش را به خاطر نداشتن کوسه سرزنش میکرد، اما میگفت که هنوز او را دوست دارد و تنها عضو خانوادهاش است. از این رو به جای کشتن یویچی، او را زندانی کرد.
همه برای یکی مرتبا یویچی را ملاقات میکرد. یویچی همچنان تسلیم او نشده بود و اعتراض خود را ابراز میکرد، تا جایی که حتی به سختی غذای ارائه شده توسط او را میخورد. همه برای یکی به موفقیتهای خود می بالید و میگفت که رویای او همانند کمیکهایی که با هم میخواندند به حقیقت پیوسته است. اما یویچی در پاسخ به او گفت که تنها تا جلد ۳ را خوانده است و داستان چیزهای بیشتری دارد و این که شروران قدرتمند همیشه به قهرمانان عدالت میبازند.
همه برای یکی او را سرزنش کرد و اذعان کرد که زندگی واقعی مانند کمیکها کار نمیکند و این که او واقعیت را بازنویسی خواهد کرد. در نهایت، همه برای یکی تصمیم گرفت تا از قدرت خود استفاده کند و به زور یک کوسه را در یویچی بکارد، کوسهای که حتی بدن ضعیف او نیز از عهدهاش برمیآمد. او این کار را کرد تا بلکه یویچی را به سمت خود بکشد.
با این حال، چیزی که هیچکس انتظارش را نداشت این بود که برادر کوچکش دارای یک کوسه است و قابلیت این کوسه تنها اعطا کردن قدرت به دیگران است. ترکیب کوسهی بخشش او با کوسهی انبار کردن قدرت باعث ایجاد کوسهای شد که بعدا با نام «یکی برای همه» شناخته شد. یویچی تا زمان حملهای به پایگاه همه برای یکی در زندان باقی ماند و پس از آن توسط رهبر گروه مقاومت نجات یافت.
یویچی با این قدرت جدید خود سعی کرد تا برادر بزرگترش را متوقف کند، اما او به اندازه کافی قوی نبود. بنابراین او قدرتش را فرد دیگری منتقل کرد. کوسه یکی برای همه به نسلهای آینده منتقل شد به این امید که روزی بتواند یکی برای همه را شکست دهد.