کنپاچی زاراکی
Kenpachi Zaraki
نژاد
تولد
جنسیت
وابسته به
پیشه
مقام
دسته
شریک
پایگاه عملیاتها
بستگان
شیکای
بانکای
اولین نمایش
صداپیشه
کنپاچی زاراکی (Kenpachi Zaraki) کاپیتان کنونی دسته یازدهم در گوتی ۱۳ است. او یازدهمین کنپاچی است که این مقام را حفظ کرده است. اولین ستوان او یاچیرو کوساجیشی و ستوان کنونی او ایکاکو مادارامه است.
شخصیت
اگرچه زاراکی به عنوان یک مبارز خشن شناخته میشود، اما اقدامات او به بهترین شکل ممکن است. زارکی برای نبرد زندگی میکند و بیش از هر چیز از یک مبارزهی خوب لذت میبرد. او ادعا کرده است که مجروحیت و مرگ چیزی نیست جز بهایی که برای یک مبارزه خوب میپردازد. زاراکی علیرغم تمایلش به وحشی بودن، اما در صورتی که حریفش آنقدر مجروح شده باشد که نتواند بجنگد، مبارزه را متوقف میکند، او علاقهای به مبارزه با «ضعیفهایی که دیگر نمیتوانند بجنگند» ندارد. با این حال اگر حریفش دست از جنگ برندارد بدون تردید او را خواهد کشت. او همچنین عنوان خود یعنی کنپاچی را جدی میگیرد.
زارکی معتقد است که سرگرمی بعد از کار قرار دارد. یک مثال در این باره زمانی بو که زاراکی پنجمین افسر خود، یومیچیکا را برای دفع بانت به شهر کاراکورا فرستاد، زیرا او تنها افسر بلندپایه بود که مشغول تفریح نبود. زارکی در اوقات فراغتش همیشه چرت میزند. او غذای مورد علاقه خاصی ندارد اما به طور خاص از ناتو متنفر است.
زارکی برای کسانی که میتوانند محدودیتهای خود را پشت سر بگذارند یا حتی او را شکست دهند، احترام زیادی قائل است. از آنجایی که ایچیگو کوروساکی اولین باخت شناخته شدهی او را رقم زد، زاراکی این شینیگامی را عضوی از لشکر خود میدانست. علیرغم امتناع ایچیگو از شرکت در رقابت مجدد با او، اما زاراکی دائما تمایل خود را برای این رقابت ابراز میکرد. زاراکی همچنین برای اونوهانا، تنها کسی که او را تحسین میکرد، احترام زیادی قائل است. زاراکی پس از کشتن ناخواسته اونوهانا فریاد میزد و التماس میکرد که او نمیرد.
زاراکی گاهی با منطق خودش در مبارزه تناقض دارد. در حالی که او میخواهد قویتر شود، اما از روشهای مختلفی برای مهار قدرت خود استفاده میکند تا مبارزه طولانیتر و سختتر شود. مثلا فقط از یک دست در مبارزه استفاده میکند. او و ستوانش یاچیرو، از زمان آشنایی با یکدیگر صمیمی بودهاند و رابطهای شبیه پدر و دختر دارند. از این رو یاچیرو به یکی از معدود افرادی است که زاراکی از او مراقبت میکند. با این حال او اعلام کرده است که اگر زیردستانش در درگیریهای او دخالت کنند، «اول آنها را قطع خواهد کرد».
زاراکی پس از کشتن اونوهانا و به خاطر اینکه دیگر هرگز نمیتوانست با این دشمن تحسینشدهاش رویارویی کند، برای اولین بار در زندگیاش احساس پشیمانی کرد. این تجربه همراه با یادگیری نام زانپاکوتوی خود باعث شد تا زاراکی تا حدودی آرام تر و متمرکزتر شود. اگرچه او تمایل خود به نبرد را حفظ کرد اما عقلانیتر عمل میکرد. به همین ترتیب، او بیش از گذشته نسبت به یاچیرو نگرانی نشان میداد، به طوری که وقتی متوجه گم شدن او شد، دیوانهوار به افرادش دستور داد که به دنبال او باشند.
تاریخچه
او از زمانی که به یاد دارد هیچ اسمی نداشته است و خودش نام مستعارش یعنی زاراکی را انتخاب کرده که منشا آن نام محل سکونتش است. او در ناحیه ۸۰ زندگی میکرد که محلی ناخوشایند و بیقانون بود. در این ناحیه دزدان و قاتلان زیادی حاضر بودند. زاراکی به عنوان یک پسر جوان در خیابانهای روکونگای زندگی میکرد تا این که در مقطعی آسائوچی یک شینیگامی مرده را گرفت و با نشاندن روحش روی آن زانپاکوتوی خودش را به دست آورد. در آن زمان او به فردی ماهر در شمشیرزنی تبدیل شده بود و حریفان زیادی را کشته بود. زمانی در این مقطع او با یاچیرو اونوهانا مبارزه کرد. در این مبارزه او برای اولین بار ترس را احساس کرد و همین طور اولین مبارزهای بود که از آن لذت برد. او در این نبرد باخت و سپس شروع به تحسین یاچیرو کرد و دوست داشت مثل او مبارزه کند.
مدتها بعد زاراکی به عنوان یک مرد جوان با دختری روبرو شد که پدر و مادرش به قتل رسیده بودند. بعد از این که این دختر جوان ترسی از شمشیر زاراکی از خود نشان داد، زاراکی به یاد تنها کسی که او را تحسین کرده بود نام این دختر را یاچیرو گذاشت. در همان روز زاراکی عنوان کنپاچی را دریافت کرد که عنوانی اعطا شده به قدرتمندرین شینیگامی هر نسل بود که بر بیشتر دشمنان و نبردها پیروز شده است.
بعدها او دیداری با ایکاکو مادارامه و یاومیچیکا آیاسگاوا داشت. یاچیرو در مورد زاراکی به ایکاکو هشدار داد اما ایکاکو آنچنان این تهدید را جدی نگرفت. کنپاچی با چنان قدرتی حمله کرد که زمین زیر پای ایکاکو دهن باز کرد. ایکاکو به خاطر قدرت کنپاچی مجبور به دفاع شد. در ادامهی نبرد ایکاکو سعی کرد تا بر کنپاچی غلبه کند اما در این امر موفق نبود و تنها صدمات خود را بیشتر کرد و در حالی که کنپاچی از این مبارزه لذت میبرد تصمیم گرفت تا با یک ضربه سریع کار ایکاکو را تمام کند و از این رو پیروز مبارزه شد.
ایکاکو به این خاطر که کنپاچی بدون تمام کردن کارش محل را ترک کرده عصبانی بود. کنپاچی نیز در پاسخ گفت که علاقهای به افراد ضعیف که نمیتوانند مبارزه کنند ندارد، و همین طور اشاره کرد که تعهدی بابت تمام کردن کار ایکاکو ندارد. ایکاکو که فکر میکرد بازیچهی او شده است از کنپاچی خواست تا او را بکشد. کنپاچی که صبرش تمام شده بود ایکاکو را گرفت و از او پرسید چرا وقتی انقدر مبارزه کردن را دوست دارد برای مرگ فریاد میزند. او به ایکاکو گفت که باید زنده بماند، بازگردد، و دوباره برای کشنش سعی کند.
مدتی بعد، کنپاچی کاپیتان لشکر یازدهم یعنی کنپاچی کیگانجو را جلوی دویست نفر از اعضای این لشکر کشت. او خودش مطابق آزمون سوم صلاحیت کاپیتانی تبدیل به کاپیتان جدید این لشکر شد. او حالا به طور رسمی حامل عنوان کنپاچی بود و یازدهمین فردی بود که این عنوان را یدک میکشید.
روز بعد، هنگامی که کنپاچی برای اولین بار به سمت لشکرش هدایت میشد، او توسط ایکاکو و یومیچیکا مورد استقبال قرار گرفت، کسانی که شینیگامی شده بودند و به این لشکر پیوسته بودند. ایکاکو به کنپاچی گفت که همان طور که خودش گفته بازگشته است، که این موضوع باعث خنده کنپاچی شد. بعدها آنها در نبردی علیه یک هالوی کرم-شکل مبارزه کردند. در حالی که ابتدا لشکر آنها نبرد را باخته بود، اما ایکاکو برای مبارزه با این هالو اقدام کرد که توسط کنپاچی متوقف شد و کنپاچی خودش تصمیم گرفت آن را بکشد. بعد از نابود شدن آن هالو، تعدادی بیشتری از آنها آشکار شدند که این موضوع به ایکاکو و یومیچیکا اجازه داد تا در مبارزه شرکت کنند. با وجود این که کنپاچی در ابتدا با این موضوع مخالف بود اما بعدا متقاعد شد که این دو خصوصیات مبارزهای مشترکی دارند و از این رو علاقهمند شد تا در کنار او مبارزه کنند. بعد از آن کنپاچی به آنها اجازه داد تا در مبارزههایش شرکت کنند.
کنپاچی مدت کوتاهی پس از پیوستن به گوتی ۱۳ توسط گنریوسای شیگکونی یاماموتو مجبور شد تا کندو را بیاموزد، چرا که او هیچ تمرین رسمی شیمشیزنی را تا به حال نیاموخته بود. با این حال بعد از گذشت یک روز ۴۶ مرکزی به یاماموتو دستور داد تا این تمرینها را متوقف شوند چرا که اگر زاراکی به پتانسیل کامل خود دست پیدا میکرد و سرکش میشد دیگر قابل توقف نبود. کنپاچی خودش از کندو متنفر بود چرا که با استفاده از آن نبردها خیلی زود پایان مییافت و از این رو او تنها در مواردی که جانش در خطر بود از آن استفاده میکرد.
تجهیزات
مهر قدرت چشمبند: زاراکی در حالی که نیازی به چشمبند ندارد اما چشمبندی دارد که به درخواست او توسط موسسه تحقیقات و توسعه شینیگامی ساخته شد. این چشمبند علاوه بر کاهش عمق و دامنه دید او، همچنین بخش عمدهای از ریریوکوی او را مهر و موم میکند. او این چشمبند را میپوشد تا با اکثر حریفانش با قدرت کامل مبارزه کند و از آن لذت ببرد، زیرا در غیر این صورت آنها خیلی سریع شکست میخورند.
زنگهای ریاتسو: زاراکی به منظور برتری بیشتر حریف، زنگهایی را به موهای خود میبندد. این زنگها را فقط حریفانی میشنوند که ریاتسو آنها متمرکز باشد. مدتی پس از شکست آیزن، زاراکی از پوشیدن این زنگولهها دست کشید.
قدرتها و تواناییها
مبارز متخصص: زاراکی در آکادمی شینو شرکت نکرد و بنابراین مهارت محدودی مخصوصا به عنوان یک کاپیتان گوتی ۱۳ دارد. اما با وجود این و حتی قبل از دستیابی به هر یک از قدرتهای زانپاکوتو، او خطاهای خود را با قدرت، انعطاف پذیری و نبوغ محض جبران میکرد. او خود را به عنوان یک مبارز چیرهدست آموزش داده است و از روشهای اساسی، مستقیم و مؤثر برای غلبه بر حریف خود استفاده میکند. او صرفا بر اساس غریزه، رفلکسها و مشاهده مبارزه میکند و هیچ الگوی مشخصی از حملات ندارد.
استاد شمشیرزنی: به دلیل بی قانون بودن ناحیهی زندگی زارکی، مهارت او در شمشیر به سطح استادانهای رسیده است و به این او اجازه میدهد تا چندین بار نوع حمله خود را بدون هیچ مشکلی تغییر دهد. مهارت او در کودکی به اندازه کافی عالی بود که صدها مبارز بزرگسال را به تنهایی کشت و رتسو اونوهانا، اولین کنپاچی را در نبرد زخمی کرد.
زاراکی دانش و مهارت بالایی در زانجوتسو شینیگامی دارد، چیزی که یاماموتو او را مجبور به یادگیری آن کرد تا به طور رسمی به گوتی ۱۳ بپیوندد. با این حال آموزش او تنها یک روز به طول انجامید چرا که ۴۶ مرکزی از تسلط یافتن کامل زاراکی بر زانجوتسو واهمه داشت و آن را یک تهدید برای سریتی میپنداشت.
- ریودان: تکنیکی که زاراکی با گرفتن شمشیر با دو دستش از آن استفاده میکند. این تکنیک اجازه میدهد تا او حریف خود را از به وسط تقسیم کند.
قدرت معنوی بیکران
- کنترل ریاتسوی سرکش: طبق اعتراف خودش، زاراکی کنترل ضعیفی بر انرژی معنوی خود دارد، زیرا دائما این انرژی همیشه در سطح بسیار قوی باقی میماند، و او را مجبور میکند تا برای حفظ آن به چشمبند خود تکیه کند. با وجود این او میتواند از آن به طرق مختلفی بهره ببرد. قدرت او میتواند مناطق وسیعی را تحت تأثیر قرار دهد و افراد را در آن منطقه دچار حالت فلجی و سردرگمی کند. زمانی که او انرژی خود را به کار میگیرد، حجم عظیم انرژی میتواند صدمات قابلتوجهی ایجاد کند و منطقه اطراف او را از بین ببرد و حریفان ضعیفتر را دور کند. به همین ترتیب او میتواند اکثر حملات و تواناییهای دشمن را دفع یا مختل کند. زاراکی پس از شکست دادن اونوهانا کنترل قابل توجهی بر ریاتسو پیدا کرد.
- مقاومت در برابر آسیب: شدت بالا بودن ریریوکوی زاراکی به عنوان نوعی زره عمل میکند و این باعث میشود که هیچ کسی حداقل در سطح قدرت او نتواند آسیبی وارد کند. او در مبارزه با ایچیگو اجازه داد تا به او ضربه وارد کند و هیچ مقاومتی نکرد. ایچیگو نه تنها قادر به برش او نشد بلکه دستانش به خاصر پس زده شدن دچار خونریزی شد.
مبارزه با ادراک عالی: علیرغم بی اعتنایی ظاهری او به هر گونه استراتژی و تفکر، اما زاراکی درک شگفتانگیزی از موقعیتهای مختلف نشان داده است. حتی بیاکویا تحت تأثیر این توانایی زاراکی قرار گرفته است. او همچنین میتواند به سرعت الگوهای حمله و روشهای نبرد حریفان را ببیند، نقاط ضعف تکنیکهایشان را پیدا کند و از آنها بهره ببرد.
متخصص شونپو: اگرچه زاراکی در اصل هیچ مهارت شناختهشدهای در شونپو ندارد، اما پس از نبرد با اونوهانا تا حدودی آن را توسعه داد. مهمتر از همه، زاراکی پس از بهبودی از جراحات وارد شده توسط کاپلاسوری، بلافاصله در قسمت دیگری از شهر وارولت ظاهر شد و قبل از اینکه جرارد والکری حتی بتواند از خود دفاع کند به او حمله کرد.
سایر
- مبارز تن به تن خبره
- توان بینظیر
- سرعت فوق العاده
- تحمل عظیم
- پایداری عظیم
زانپاکوتو
نوزاراشی: هنگامی که زاراکی پسر جوانی در خیابانهای روکونگای بود، با برخورد به جسد مرده یک شینیگامی، آساوچی خود را دریافت کرد و بعدا روح خود را بر روی آن نقش زد تا زانپاکوتوی خود را بسازد. این تیغه بسیار بلندتر از یک زانپاکوتوی استاندارد است و تقریبا به اندازه یک نوداچی است. این شمشیر یک محافظ دست نسبتا باریک اما دراز به شکل دندانهدار و بیضی-شکل دارد. دسته و قیطان آن هر دو سفید هستند، گرچه باندهای سفیدی به آن پیچیده شده است. در اصل زاراکی تنها فردی در تاریخ گوتی ۱۳ بود که قبل از کاپیتان شدن، نام زانپاکوتوی خود را نمیدانست و همچنین نمیتوانست هیچ یک از حالتهای آزاد شده تیغه خود را اجرا کند. زانگتسو اشاره کرده است که ناهماهنگی زاراکی با شمشیر خود باعث شده است که این دو به قدرت یکدیگر آسیب برسانند. لبه این تیغه فرسوده شده است اما علیرغم ظاهرش به راحتی میتواند بسیاری از اشیا را برش دهد.
شیکای: سول سوسایتی معتقد بود که ریاتسوی شدید زاراکی باعث میشد تا نوزارشی در حالتی دائما رهاشده قرار بگیرد. نوزاراشی پس از رهاسازی به شکل یک تبر جنگی ترکیبی بزرگ با دستهای بلند و پارچهای پیچیده به آن درمیآید. بالای تیغه دارای روکش برنجی است که منگولهای سبز رنگ به پشت آن متصل است.
توانایی ویژه شیکای: نوزاراشی در حالت آزاد شده دارای قدرت حمله فوقالعادهای است که به راحتی یک شهاب سنگ عظیم را منهدم میکند. قدرت برش آن نیز تا حد زیادی افزایش یافته است و به زارکی اجازه میدهد تا بدون زحمت بدن حریفانش و حتی خود فضا را برش دهد.
بانکای: بینام: پس از فعالسازی بانکای، زاراکی موج عظیمی از انرژی را آزاد میکند که به اندازه کافی قدرتمند است تا ساختمانهای مجاور را هموار کند. در این فرم، پوست زاراکی قرمز میشود و چندین علامت سیاه روی صورتش ظاهر میشود و همین طور شاخهایی روی پیشانیاش پدیدار میشد که باعث میشود او شبیه یک اونی شود. تیغهی او نیز تبدیل به یک نسخه تغییریافته از حالت شیکای میشود که کوتاهتر و دندانهدارتر است.
توانایی ویژه بانکای: بانکای زاراکی به او افزایش فوق العادهای در قدرت بدنی و قدرت برش میدهد. او در این فرم بدون زحمت جرارد والکری غول پیکر را با یک ضربه سرنگون کرد و بازوی او را با یک حرکت جدا کرد.
ضعفها
کیدو: زاراکی هیچ مهارت یا علاقهای در استفاده از کیدو ندارد و تنها تکیه بر روشهای حمله مستقیم دارد.
محدودکنندههای ذهنی ریاتسو (قبلا): همانطور که اونوها اشاره کرده است، تمایل شدید زاراکی برای مبارزه چالش برانگیز، و داشتن چنان قدرتی که به سرعت اکثر حریفان را شکست میدهد، باعث میشود تا او ناخودآگاه شروع به محدود کردن ریاتسوی خود حتی بدون چشمبند بکند.
زانپاکوتو
برد: در حالی که زانپاکوتوی او دارای قدرت برش فوق العادهای است اما این محدود به نبردهای نزدیک است.
اضافه بار نیرو (بانکای): اگر بانکای زاراکی بیش از توان بدنش قدرت آزاد کند، بدن او تحت فشار شروع به شکستن میکند.
حالت برسرکر (بانکای): در زمانی که زاراکی از بانکای خود استفاده میکند، او تبدیل به یک دیوانهی بیفکر میشود که قادر به تشخیص دوست و دشمن نیست. او پس از دو نیم کردن جرارد، سعی کرد بدون اخطار به هیتسوگایا وبیاکویا حمله کند.