میکاسا آکرمن
Mikasa Ackermann

تلفظ ژاپنی
گونه
جنسیت
سن
۱۹ (۸۵۴)
بستگان
مادر میکاسا
کنی آکرمن (نسبت خانوادگی)
کوچل آکرمن (نسبت خانوادگی)
لیوای آکرمن (نسبت خانوادگی)
گریشا یگر (پدرخوانده)
کارلا یگر (مادرخوانده)
ارن یگر (برادرخوانده)
مکان تولد
سکونت
پیشه
وابسته به
صداپیشه
ترینا نیشیمورا (انگلیسی)
میکاسا آکرمن (Mikasa Ackermann) یکی از دو قهرمان جانبی مجموعه حمله به تایتان است. او دخترخوانده گریشا و کارلا یگر، و خواهرخوانده ارن یگر است.
بعد از این که پدر و مادر خونی او توسط راهزنان به قتل رسیدند، میکاسا توسط ارن نجات پیدا کرد. او پس از این ماجرا به مدت یک سال با ارن و والدینش زندگی کرد تا این که تایتانها با رخنه به دیوار ماریا به شهر حمله کردند.
اگرچه میکاسا فقط خواستار یک زندگی صلحآمیز در کنار ارن بود، اما او تصمیم گرفت تا به دنبال ارن وارد نیروی نظامی شود. او در لشکر دانشکده افسری ۱۰۴ام به بهترین فرد کلاس خود تبدیل شد و بعدها برای حفاظت از ارن به دسته دیدبانی پیوست.
شخصیت
میکاسا پیش از مرگ والدینش کودکی شاد و در عین حال غیرمعمول بود. او از همان کودکی از سختیهای موجود در طبیعت آگاه بود و شاهد بود که شکارچیان طعمههای ضعیفتر را شکار میکنند. با این حال معصومیت میکاسا باعث شده بود تا این واقعیت را به پشت ذهن خود نگه دارد و به زندگی شاد در کنار پدر و مادرش ادامه دهد. این وضعیت مساعد واهی زمانی از هم پاشید که گروهی از جنایتکاران در یک تلاش ناموفق در ربودن میکاسا و مادرش، والدین میکاسا به طرز بیرحمانهای جلوی چشمان او به قتل رسیدند. او بعدا توانست با کمک ارن یگر بر ربایندهها غلبه کند. میکاسا حتی در همان مقطع که یک بود همهی تردیدها را کنار گذاشت و یکی از این مهاجمان را کشت. پس از این رویداد ناگوار، او دیدگاه کلی بدبینی نسبت به زندگی پیدا کرد و دنیا را به عنوان مکانی بیرحمانه پذیرفت که در آن فقط افراد قدرتمند قادر به زنده ماندن هستند.
پس از قتل پدر و مادرش، میکاسا به فردی گوشهگیر و جدی تبدیل شد، اما او همچنان عاشق دوستانش بود و علاقه زیادی به آنها به ویژه ارن و آرمین آرلت داشت، زیرا آنها آخرین داشتههای او بودند و او نمیتوانست آنها را از دست بدهد. شخصیت او در دوران نوجوانی بسیار تحت تاثیر مبارزهجویی ارن قرار گرفت. عزم میکاسا برای محافظت از ارن نیز ممکن است در پرورش مهارتهای خارقالعاده او به عنوان یک سرباز نقش داشته باشد. گرچه او در بین بهترینها قرار دارد اما فروتن باقی مانده و مغرور نشده است.
تاریخچه
میکاسا از پدری از خاندان آکرمن و یک مادر آسیایی متولد شد. او قبل از مرگ پدر و مادرش همراه با آنها در مزارع دیوار ماریا زندگی میکرد. زمانی که میکاسا آکرمن یک کودک بود، مادرش به او شیوه گلدوزی آسیایی را آموخت. از آنجایی که این مادر و دختر آخرین افراد مربوط به نژاد خود بودند، ارزش بالایی برای قاچاقچیان انسان داشتند. زمانی که میکاسا نه سال داشت راهزنان اقدام به کشتن پدر و مادر او کردند و میکاسا را برای فروش به عنوان برده به پایتخت بردند.
میکاسا توسط ارن نجات پیدا کرد، پسربچهای که دو تا از این راهزنان را فریب داد و کشت. با این حال ارن توسط یک راهزن دیگر گرفتار شد در حالت خفگی قرار گرفت. ارن در این زمان از میکاسا خواست تا با راهزنان مقابله کند. اگرچه میکاسا ابتدا وحشتزده بود اما کمی بعد بر ترس خود غلبه کرد و آن راهزن را ناکار کرد.
زمانی که پدر ارن همراه با پلیس نظامی به محل رسید، میکاسا با پیشنهاد پدر ارن قبول کرد تا به خانواده آنها بپیوندد. این رویداد باعث شد تا غرایز مبارزهطلبانه و اعتماد به نفس میکاسا بالا رود و بعدها به یک سرباز توانمند تبدیل شود. او تا زمان تخریب دیوار ماریا توسط تایتان عظیمالجثه در کنار خانواده ارن و در ناحیه شیگانشینا زندگی کرد.
تواناییها
قدرت فیزیکی
میکاسا از بچگی همیشه خود را در محافظت از برادرخواندهاش مسئول میدانست، و از همان سنین یک مبارز مستعد بود و به راحتی از پس بچههای بزرگتر از خود برمیآمد.
ابزار تحرک همه-جانبه
عملکرد میکاسا در استفاده از این ابزار مثال زدنی است. او با مهارت عجیبی در استفاده از این تجهیزات دارد و به راحتی میتواند تایتانها را با سرعت و به طور موثر بکشد. این امر منجر باعث شده تا بارها از او به عنوان یک نابغه نظامی یاد شود که «تواناییاش برابر با یکصد سرباز معمولی است.»