ویزیمیر دوم (Vizimir II، متوفی جولای ۱۲۶۷)، معروف به عادل (the Just)، پادشاه ردینیا و پسر هریبرت و دیانا دو سنت-ویلیرز بود.

فیلیپا ال‌هارت مشاور دربار ویزیمیر بود و نه تنها این سمت خود را حفظ کرد، بلکه در سال‌های پس از مرگ ویزیمیر به دست یک قاتل الف، جایگاه خود را تقویت کرد. پس از ویزیمیر، اختیارات او به شورای سلطنت به ریاست سیگیسموند دیکسترا و فیلیپا ال‌هارت واگذار شد.

بیوگرافی

اوایل سلطنت

ویزیمیر با هدویگ مالئوره ازدواج کرد و از او سه فرزند داشت: پسرش رادووید پنجم و دخترانش دالیمیرا و میلنا.

او مایل بود به خانواده‌های سلطنتی ردینیا و تمریا بپیوندد و بدین ترتیب دخترش دالیمیرا را به فالتست پیشکش کرد. با این حال این پادشاه جوان تمریا نپذیرفت و روابط بین دو پادشاهی سرد شد.

جنگ های شمالی

در سال ۱۲۶۳، او ارتش‌های ردینیا، تمریا، ادیرن و کدون را در طول اولین جنگ شمالی علیه امپراتوری نیلفگاردی متحد کرد. در نبرد سادن هیدل، ارتش‌های شمالی نیلفگارد مهاجم را شکست دادند.

پس از جنگ، در حالی که هنوز درگیری وجود داشت، اقدامات ویزمیر علیه نیلفگاردی‌ها، نوویگراد را مجبور به ورود به یوس استاپوله (ius stapulae) کرد و مانع از عبور کالاها از این شهر شد که هدف از آن تصرف و فروش کالاهای تمریایی و نیلفگاردی بود.

در سال ۱۲۶۷، با افزایش تنش‌های سیاسی، ویزیمیر توسط پادشاه دماوند سوم به هاگه در ادیرن احضار شد و در آنجا با رهبران پادشاهی‌های شمالی شامل دماوند، فالتست، میو و هنسلت ملاقات کرد. ویزیمیر حمله به نیلفگاردی‌ها را ترویج داد، زیرا معتقد بود که مانند اولین هجوم‌شان، تهاجم نیلفگاردی‌ها هرگز آرام نخواهد گرفت. او پیشنهاد کرد تا دو ناوگان به نیلفگاردی‌ها در امتداد سواحل شرقی حمله کنند. ویزیمیر همچنین خاطرنشان کرد که ویلگفورتز و «فصل هدیه و هنر» از ایده حمله به نیلفگاردی‌ها پیروی نمی‌کنند، زیرا خود ویلگفورتز پس از جنگ شمالی یک پیمان صلح را سازماندهی کرده بود. او می‌دانست که اگر سینترا دوباره تصرف شود، باید یک فرمانروای مستقل سینترایی باشد، نه یکی از دیگر پادشاهان شمالی، و اگر امهیر وار امریس با سیری ازدواج کند، آن‌ها کشور را از دست خواهند داد، بنابراین او پیشنهاد مرگ سیری را پیش کشید.

مرگ

شب کودتا در جزیره تاند، ویزیمیر توسط یک قاتل الف که گفته می‌شد توسط فیلیپا ال‌هارت کنترل ذهنی شده بود، به قتل رسید. یک سال بعد، اطلاعات نظامی نیلفگارد این گناه فیلیپا را برای سیگیسموند دیکسترا فاش کرد. با این حال، فیلیپا قبل از اینکه دستگیر شود، قاتلانی را برای کشتن دیکسترا فرستاد، اما او در نهایت موفق شد از پادشاهی شمالی فرار کند.