ویکی ویچر

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

وزمیر

اشتراک‌گذاری

وزمیر

Vesemir

وزمیر - ویچر

نژاد

انسان (ویچر)

جنسیت

مذکر

پیشه

وابسته به

قابلیت‌ها

شمشیرزنی
کیمیاگری
قابلیت‌های فرا انسانی

بستگان

میگنول (معشوقه مقطعی)

وزمیر (Vesemir) مسن‌ترین و باتجربه‌ترین ویچر در کر مورن و در قرن سیزدهم بود. او برای گرالت و سایر ویچرها شخصیتی همانند یک پدر داشت. همانند بسیاری از ویچرها، او هر زمستان را در قلعه کر مورن می‌گذراند و با رسیدن بهار در مسیر سفر قرار می‌گرفت.

او یکی از معدود ویچرهای مکتب گرگ است که از حمله به کر مورن زنده ماند. در دهه ۱۲۶۰، او تنها ویچر مسن باقی مانده بود. با این حال او تنها در تدریس شمشیرزنی مهارت داشت و اطلاعات لازم برای ساخت موتاژن‌های جدید به منظور جهش دادن شاگردان بیشتر به ویچر را نداشت.

بیوگرافی

وزمیر که در میان قدیمی‌ترین ویچرهای باقی مانده در نظر گرفته می‌شود، آنقدر زود به دنیا آمده بود که شاهد ساخت کر مورهن در قرن یازدهم بود. مرشد و مربی او بارمین بود.

در نیمه دوم قرن دوازدهم، کر مورهن توسط یک گروه خشمگین به رهبری گروهی از جادوگران و کشیشان مورد حمله قرار گرفت. وزمیر شاید در حین این قتل عام حضور نداشت، یا این که به اشتباه توسط مهاجمان در هنگام بی‌هوشی مرده تلقی شد و در هر صورت جان سالم به در برد.

وزمیر
وزمیر همراه با ویچرهای در حال تمرین

پس از این قتل عام، این مدرسه توسط استاد بزرگ یعنی رنس اداره می‌شد، و وزمیر نیز به عنوان نفر دوم آنجا را اداره می‌کرد. او یک مربی شمشیرباز و ناظم برای کارآموزان ویچر بود. در مقطعی، او با ویسنا در خارج از کر مورهن دیدار کرد، جادوگری که تصمیم گرفته بود فرزند خودش، گرالت را برای آموزش‌های ویچر در آنجا بگذارد. وزمیر از آن زمان به شخصیتی همانند پدر گرالت تبدیل شد، اما با همه ویچرها با محبت رفتار می‌کرد.

در سال ۱۲۱۷ و در طول جشن ساوین، روستای فاکس هالو در توسن مورد حمله‌ی گروهی از خون‌آشام‌ها به رهبری رجیس، یک خون‌آشام عالی قرار گرفت. وزمیر به همراه روستائیان به رهبری ژرمن موفق شد تا خون‌آشام‌ها را از دهکده بیرون کند. با این حال این ویچر می‌دانست که پیروزی آن‌ها موقتی است و وقتی خون‌آشام‌ها زخم‌هایشان را التیام بخشند، دوباره حمله خواهند کرد. او دهقانان را به سمت قلعه تشام موتنا هدایت کرد، جایی که رجیس در آن پناه گرفته بود.

اگرچه وزمیر در این درگیری مجروح شد اما دهقانان موفق شدند این خون‌آشام را دستگیر کنند. پس از تکه تکه کردن رجیس، بقایای او را تا جایی که امکان داشت در عمق زمین دفن شد. در حالی که این اقدام برای کشتن یک خون‌آشام عالی کافی نبود، اما برای متقاعد کردن رجیس کافی بود که دیگر خونی ننوشد و به روستاییان حمله نکند.

برای مدتی، مکبت گرگ در کنار مکتب گربه توسط پادشاهان کدون تامین شد. وزمیر مجبور شد با اکراه با گوکسارت، استاد شمشیرزنی گربه‌ها همکاری کند. این دو در ابتدا همدیگر را دوست نداشتند، اما یکدیگر را درک کردند. همکاری بین این دو مدرسه متأسفانه باید متوقف می‌شد، چرا که استاد بزرگ گربه یعنی تریس و گروهی از دانش‌آموزان آن مخفیانه با پادشاه رادوویت دوم و جادوگری به نام آستروگاروس علیه گرگ‌ها توطئه کردند. یک هفته قبل از برگزاری مسابقات برنامه‌ریزی شده بین مدارس، وزمسیر و گوکسارت توسط افراد پادشاه دستگیر شدند، بنابراین از کشتار برنامه‌ریزی شده در امان ماندند. در طول مسابقات، پادشاه رادویت به گربه‌ها و گرگ‌ها خیانت کرد و به سربازانش دستور داد تا به همه آن‌ها شلیک کنند. او از این طریق هم مشکلات بودجه‌اش را حل کرد و هم تهدیدهایی که برای قدرتش متصور بود را به روشی ساده اما مؤثر حل کرد.

هر دو استاد مدتی بعد آزاد شدند و اجازه یافتند تا مدارس را بازسازی کنند، به شرطی که پول سلطنتی دیگر هرگز به آن‌ها داده نشود و مدارس بدون بودجه فعالیت کنند. این مدارس به آرامی افول کردند و مرگ دستیاران جادوگر و ویچرهای کهنه‌کار پایانی قطعی برای مکبت گرگ در اواخر دهه ۱۲۳۰ یا اوایل دهه ۱۲۴۰ بود، زیرا پس از آن دیگر کودکان در آنجا آموزش نمی‌دیدند.

حتی با وجود این که مدرسه از کار افتاده بود اما وزمیر و دیگر ویچرها زمستان‌ها را در کر مورهن می‌گذراندند. او به برخی ویچرهای غیرگرگ مانند کوئن نیز اجازه ورود می‌داد اما ورود مرتدینی چون برهن را ممنوع کرد.

آموزش سیری

چندین دهه بعد، در حدود سال ۱۲۶۵، گرالت فرزند سورپرایز خود، سیریلا، شاهدخت سینترا را به کر مورهن آورد تا به عنوان یک ویچر آموزش ببیند. وزمیر در مورد هیولاها و گیاهان مختلف به او آموزش داد و آموزش بدنی را به گرالت، اسکل، لمبرت و کوئن واگذار کرد. با این حال، ویچرها مدتی بعد متوجه شدند که سیری یک منبع است، چرا که زمانی که به طور تصادفی از نوشیدنی مرغ دریایی سفید مصرف کرد، وارد حالت خلسه شد. در مقطعی ویچرها به بهانه استخوان درد وزمیر تصمیم گرفتند تا یک یک دوست قدیمی، جادوگری به نام تریس مریگولد را برای کمک به سیری احضار کنند. تریس شرایطی را برای ویچرها مطرح کرد زیرا آن‌ها خطاهایی در آموزش سیری داشتند، که با وجود اعتراضات اولیه از برخی ویچرها، اما وزمیر این شرایط را پذیرفت.

صفحات دیگر