نیولن
Nivellen
نیولن (Nivellen) مردی نفرینشده بود که در ردانیا و عمارتی متروکه در نزدیکی جنگل موریول زندگی میکرد. او توسط بومیان موجودی منفور قلمداد میشد و در داستانهای آنها ذاتی «هیولایی» داشت که برای ترساندن بچهها استفاده میشد. گرالت پس از مکالمهای طولانی به این نتیجه رسید که نیولن نمیتواند یک هیولا باشد چرا که او قادر به لمس کارد و چنگال نقره و همین طور مدالیون ویچر است بدون این که عوارضی داشته باشد.
پیشینه
نیولن زمانی که یک پسربچه بود بسیار ناتوان بود. پدر و پدربزرگ او دارای باندی بودند که با دزدی از مردم بومی ثروتی به دست آورده بودند. در مقطعی پدر او طی تقابلی کشته شد و نیولن فرماندهی این باند را به ارث برد.
روزی این باند معبدی در گلیبول را غارت کرد و نیولن به یک کشیش جوان تجاوز کرد. این کشیش قبل از این که خودش را بکشد روی صورت او تف کرد و نیولن را نفرین کرد. کشیش به او گفت که او «هیولایی در پوست یک انسان» است و از این رو او به «هیولایی در پوست یک هیولا» تبدیل شد. کشیش همچنین اشاره کرد به تنها راه برای رفع این نفرین اشاره کرد اما نیولن متوجه این بخش از صحبت او نشد. نیولن به گرالت گفت که کشیش چیزی در مورد خون و عشق گفته است. نادانسته از نیولن و باندش این زن یک کشیش از فرقه عنکبوت شیرسر بود که نفرینش یک مورد سست نبود.
چند روز بعد، فرم نیولن تغییر کرد اگرچه ذهن و شخصیت او همچنان باقی ماند. کارکنان خانهی او با ترس و سردرگمی فرار کردند. عمارت او نیز حال و هوایی دیگری پیدا کرد به طوری که درها باز و بسته میشدند و وسایل خانه روی هوا شناور بود. در نتیجهی این رویدادها چند تن از افراد مردند و حتی گربهی او یعنی گلوتون از ترس فرار کرد.