واچمن
Watchmen

سبک
- ابرقهرمانی
- اکشن
- درام
خلق شده توسط
بر اساس
تعداد فصلها
تعداد قسمتها
پخشکننده
شبکه
تاریخ پخش
سریال Watchmen (به معنی: نگهبانان) یک سری تلویزیونی ابرقهرمانی درام است. داستان سریال Watchmen دنبالهای بر کمیکی به همین نام از دیسی کامیکس است که در سال ۱۹۸۷ توسط آلن مور و دیو گیبنز ساخته شد. این سریال توسط دیمون لیندلوف به عنوان نویسنده و تهیهکننده اجرایی، و برای شبکه HBO ساخته شده است.
لیندلوف این سریال تلویزیونی را به یک «ریمیکس» از کمیک اصلی تشبیه کرده است. با این حال این سریال از لحاظ فنی یک دنبالهی داستانی محسوب میشود که ۳۴ سال بعد از رویدادهای کمیک جریان دارد و لیندلوف با یک داستان جدید، شخصیتها و درگیریهای تازهای را معرفی کرده است.
داستان سریال Watchmen
پیشزمینه
داستان سریال واچمن ۳۴ سال بعد از رویدادهای کمیک واچمن و در قرن بیستم جریان دارد. خودخواندهها باری دیگر در نقش قهرمانان ظاهر شده و به خاطر روشهای خشونتآمیزشان به عنوان یاغی شمرده میشوند. در سال ۱۹۸۵ ادرین وایت که قبلا خودخواندهای به نام آزیمندیس بود، به وسیلهی یک موجود بیگانه حملهای را بر شهر نیویورک انجام داد که منجر به کشته شدن میلیونها نفر شد. این موضوع ملتها را مجبور کرد تا برای یک تهدید مشترک با یکدیگر همکاری کنند. اقدامات وایت باعث انزجار همتایان سابق او شد و رورشاک سعی کرد طی برنامهای اقدامات ناپسند وایت را برای دنیا بازگو کند. رورشاک پس از آن توسط دکتر منهتن تبخیر شد و به دنبال آن دکتر منهتن از سیاره زمین خارج شد. با این حال دکتر منتهن از اقدام قبلی رورشاک برای فرستادن گزارشهایش خبر نداشت.
در سال ۲۰۱۹ در شهر تالسا از ایالت اکلاهما، گروهی از سفیدپوستان برترپندار به نام سوارهنظام هفتم با الهام گرفتن از نوشتهها و ماسک رورشاک یک جنگ را علیه اقلیتها شروع کردند و پلیس مجبور شد اقدامات جبرانی ویژهای را برای قربانیان خسارت دیده از این بیعدالتی نژادی اختصاص دهد. در عید کریسمس سال ۲۰۱۶ طی رویدادی که با عنوان «شب سفید» شناخته میشود، اعضای گروه سوارهنظام به خانهی ۴۰ افسر پلیس حمله کردند. بازماندگان این حادثه تنها دو نفر یعنی کارآگاه انجلا ایبار و رئیس جاد کرافورد بودند. پس از این ماجرا و بازسازی شدن نیروی پلیس، قوانینی تصویب شد که طی آن پلیسها باید حرفهی خود را محرمانه نگه میداشتند و برای حفظ هویت خود از ماسکهایی استفاده میکردند.
داستان کامل
داستان سریال Watchmen به رویدادهایی از سال ۱۹۲۱ تا سال ۲۰۱۹ میپردازد. در این مطلب رویدادها به ترتیب تاریخ بیان شده و در مواردی از داستان کمیکها نیز بهره گرفته شده است.
در سال ۱۹۲۱، وقتی حادثه کشتار نژادی تالسا رخ داد، ویل ریوز تنها یک بچه بود. او با کمک پدر و مادرش به وسیلهی یک ارابه از آشوب فرار کرد. ارابه در مسیر مورد هدف بمبی قرار گرفت و همه مسافران آن به جز ویل ریوز و نوزادی به نام جون ایبار کشته شدند. سالها بعد ویل و جون با هم ازدواج کردند.
در مقطعی از سال ۱۹۳۶، هانس آسترمن به همراه پسرش جان برای فرار از نازیها از آلمان به انگلیس رفتند. آنها به همراه سایر پناهندگان در یک عمارت که متعلق به یک زوج مهربان بود پناه داده شدند. جان آستمرمن جوان از همین زوج الهام گرفت تا در آینده به عنوان دکتر منهتن یک زندگی جدید را خلق کند.
در سال ۱۹۳۸ ویل ریوز یک افسر پلیس در شهر نیویورک بود. او پس از این که توسط سایر همکاران خود مورد حملهای نژادپرستانه قرار گرفت برای اولین بار در لباس هودد جاستیس دیده شد و با دخالت در یک زورگیری خیابانی افراد زورگو را مورد ضرب و شتم قرار داد. پس از آن هودد جاستیس به ردگیری گروهی به نام سایکلاپس پرداخت که ظاهری انشعابی از کو کلاکس کلن بودند.

یک سال بعد اولین گروه قهرمانها به نام مینتمن شکل گرفت و هودد جاستیس نیز با پیشنهاد نلسون گاردنر به عضویت آن درآمد. سایر قهرمانهای این گروه همه به نوعی از هودد جاستیس الهام گرفته بودند و با جرایم مبارزه میکردند.
سال ۱۹۴۵ هیروشیما هدف بمب اتمی قرار گرفت و مسیر زندگی جان آسترمن از یک ساعتساز به یک فیزیکدان هستهای تغییر کرد.
سال ۱۹۴۹ لوری جاسپچک (لوری بلیک، مامور FBI) متولد شد. او حاصل رابطهی سالی ژوپیتر و ادوارد بلیک بود. در همین زمان گروه مینتمن پس از چند سال فعالیت منحل شد.
سه سال بعد ویل ریوز یا همان هودد جاستیس برنامهی هیپنوتیزم سایکلاپس را کشف کرد و تعدادی از اعضای این گروه را از بین برد.
سال ۱۹۵۶ ادرین وایت سفر خود در دنیا را آغاز کرد و خود را برای مبارزه کردن با جرایم آماده کرد. او دو سال بعد به آزیمندیس مبدل شد. در همان مقطع جان آسترمن مدرک پیاچدی خود را در فیزیک اتمی گرفت. آسترمن در سال ۱۹۵۹ در یک ژنراتور هستهای گرفتار شد و بدنش به سطح اتم تجزیه شد. او بعد از بازیابی فرم فیزیکی قدرتهایی فرا طبیعی به دست آورد و تبدیل به دکتر منهتن شد. یک سال بعد وجود او برای دنیا آشکار شد. در سال ۱۹۶۶ دکتر منهتن با لوری جاسپچک آشنا شد و این دو رابطهای عاشقانه را شروع کردند.
یک سال بعد ادرین وایت از نقشهی جناح راست افراطی نیروی نظامی ایالات متحده پرده برداشت، نقشهای که شامل استفاده از سلاحهای بیولوژیکی روی شهروندان نایوربی و نواحی پیرامون آن بود. پس از آن وایت شروع به تدوین نقشهی اساسی کرد تا صلح را برای دنیا به ارمغان آورد.
سال ۱۹۷۵ آزیمندیس بازنشسته شد و هویت واقعی خودش را برای عموم آشکار کرد. در همان مقطع فعالیتهای رورشاک نیز به دنبال رسیدگی به یک پرونده آدمربایی خشونت بیشتری به خود گرفت.
سال ۱۹۷۶ مارکوس ایبار، پسر ریوز بعد از پایان یافتن جنگ ویتنام همچنان در آن کشور باقی مانده بود. او در آنجا ازدواج کرده بود و صاحب دختری به نام انجلا ایبار شده بود. در همان مقطع یک فیلم ابرقهرمانی به نام سیسترنایت در این کشور عرضه شد که بعدها انجلا را تحت تاثیر قرار داد.
در سال ۱۹۷۷ قانونی تحت عنوان قانون کین در ایالات متحده تصویب شد که فعالیتهای قهرمانهای خودخوانده را غیرقانونی اعلام میکرد. به دنبال این قانون برخی از قهرمانها خود را بازنشست کردند اما رورشاک مبارزه با جنایت را ادامه داد.
در سال ۱۹۸۵ دکتر منهتن زمین را به قصد مریخ ترک کرد. اطلاعات ارائه شده توسط ادرین وایت مردم را به این باور رساند که وجود دکتر منهتن میتواند باعث سرطان شود.
در همان سال روسیه به افغانستان حمله کرد و دنیا در آستانه جنگ جهانی سوم قرار گرفت. در همین مقطع یکی از کارکنان ادرین وایت به نام بییان به طور پنهانی به وسیلهی یکی از نمونههای اسپرم وایت خود را باردار کرد. او مادر لیدی ترو بود.
نقشهی ادرین وایت به زمان اجرا رسید. او هیولایی عظیم را ساخته بود و با تلپورت کردن آن به شهر نیویورک باعث مرگ ۳ میلیون نفر شد. او قصد داشت تا با ایجاد ترس ملتها را مجبور به همکاری با یکدیگر کند و از این طریق جلوی جنگ جهانی سوم را بگیرد. مدت کوتاهی پس از این حادثه بارانهای متناوب ماهی مرکب نیز شروع شدند.

در زمان وقوع این حادثه، یک جوان مذهبی به نام وید تیلمن در نیو جرسی حضور داشت. او به طور معجزه آسایی از موج ذهنی هیولا در امان ماند و این موضوع باعث شد تا او بعدها تبدیل به لوکینک گلس شود.
در این مقطع دکتر منهتن اقدام به کشتن رورشاک کرد و به اروپا (قمر مشتری) رفت تا در آنجا زندگی بهشتی خود را خلق کند. سال ۱۹۸۶ نشریه New Frontiersman گزیدههایی از گزارشهای به دست آمده از رورشاک را چاپ کرد.
یک سال بعد والدین انجلا طی یک حمله تروریستی در ویتنام کشته شدند. انجلا برای مدتی در یک یتیمخانه نگهداری شد و سپس مادربزرگش یعنی جون ایبار برای بردن او به خاستگاهش یعنی تالسا به دنبال او آمد. با این حال جون به خاطر یک حملهی قلبی جان خود را از دست داد و انجلا در ویتنام ماندگار شد.
در سال ۱۹۹۹ شرکت وایت موفق به ساخت تکنولوژی کلونسازی شد و بعدها لیدی ترو از این تکنولوژی برای کلون کردن مادرش بییان استفاده کرد.
سال ۲۰۰۴ جاد کرافورد تبدیل به کارگاهی ارشد در اداره پلیس تالسا شد. سه سال بعد شرکت داروسازی ترو محصول جدید خود یعنی نوستالژیا را تولید کرد که بعد از چند سال به خاطر اعتیادآور بودن غیرقانونی اعلام شد.
سال ۲۰۰۸ لیدی ترو برای اولین بار به دیدار ادرین وایت رفت و از هویت واقعی خود به عنوان دختر وایت و همچنین نقشههایش برای تصاحب قدرتهای دکتر منهتن گفت. با این حال وایت او را دختر خود نمیدانست و مادرش را یک دزد خطاب کرد. در همین سال قانونی برای پرداخت خسارت به قربانیان تبعیض نژادی به اجرا درآمد که این پرداختیها با عنوان ردفورداسیون شناخته میشدند.
سال ۲۰۰۹ دکتر منهتن در شبی به ویتنام رفت و با انجلا ایبار ملاقات کرد. او از انجلا خواست که شب بعدی را با او شام بخورد، چرا که او میدانست آنها بعدا عاشق یکدیگر خواهند شد. دکتر منهتن برای زندگی کردن با انجلا هویت فردی مرده به نام کالوین جلانی را تصاحب کرد.
دکتر منهتن در فرم جدید خود به دیدار ادرین وایت در کارناک رفت. وایت وسیلهای را به منهتن داد تا قدرتها و حافظهی او را خنثی کند و او بتواند زندگی عادی را با انجلا ایبار داشته باشد. دکتر منهتن هم در عوض ادرین را به قمر مشتری یعنی اروپا فرستاد تا وایت به عنوان یک ارباب حیات خلق شده توسط منهتن را تجربه کند.

ادرین وایت سه سال را به عنوان ارباب در اروپا زندگی کرد اما سرانجام از این وضعیت خسته شد. او نقشهای برای فرار از اروپا کشید. او با استفاده از بدن خدمتکارانش عبارت «دختر نجاتم بده» را در سطح این قمر ایجاد کرد، پیامی که بعدا توسط کاوشگرهای فضایی صنایع ترو دیده شد. مدتی پس از آن وایت به خاطر اقدام به فرار از اروپا توسط ساکنان این قمر محاکمه شد. او در سال ۲۰۱۵ به زندان افتاد اما با کندن تونلی از آن فرار کرد.
سال ۲۰۱۶ اعضای سوارهنظام هفتم طی حملهای شبانه به خانههای افسران پلیس اقدام به کشتار بسیاری از ماموران و خانوادههای آنها کردند. این حادثه با عنوان شب سفید شناخته شد. سوارهنظام در یکی از عملیاتهای خود به محل سکونت خانواده ایبار حمله کرد که در این مقطع یکی از اعضای این گروه با نام مایک به تاسیسات آزمایش فیزیک ذرات Gila Flats تلپورت شد. این موضوع شبههی زنده بودن دکتر منهتن و حضور او در شهر تالسا را به وجود آورد.
رویدادهای شب سفید باعث تصویب قانون دفاع از پلیس شد و این قانون به پلیسها اجازه میداد تا هویت خود را با ماسکها بپوشانند. این قانون توسط سناتور جو کین نوشته شد.
سال ۲۰۱۷ شرکت وایت توسط صنایع ترو خریداری شد. انجلا ایبار با هویت پنهان خود یعنی سیستر نایت کار خود را در نیروی پلیس ادامه داد.
یک سال بعد جاد کرافورد تبدیل به رئیس پلیس شهر تالسا شد. در همین زمان لیدی ترو شروع به ساخت ساعت هزاره کرد.
سال ۲۰۱۹ یک افسر پلیس توسط یکی از اعضای سوارهنظام هفتم تیر خورد. این نقطهی شروع داستان سریال Watchmen بود. به دنبال مفقود شدن ادرین وایت، مرگ او به طور رسمی اعلام شد.
جاد کرافورد به طور غیرمنتظرهای کشته شد و انجلا ایبار جسد او را آویزان شده از درختی یافت. درختی که در کنار آن پدربزرگ انجلا یعنی ویل ریوز روی یک ویلچر قرار داشت. در واقع کوافورد عضوی از کو کلاکس کلن بود و ریوز به واسطهی نوعی هیپنوتیزم به او دستور داده بود تا خودش را دار بزند.
پس از مرگ جاد، لوری بلیک جای او را به عنوان رئیس پلیس گرفت و تحقیقات خود را در مورد مرگ جاد ادامه داد.
سوارهنظام به رهبری جو کین نقشه داشت تا قدرتهای دکتر منهتن را تصاحب کند. آنها در مقطعی وید و بعدا لوری بلیک را اسیر کردند. انجلا که میدانست آنها دنبال دکتر منهتن هستند تصمیم گرفت تا کال را به فرم اصلی خود یعنی منهتن بازگرداند. با این حال دکتر منهتن که قادر به تغییر دادن رویدادها نبود، بیتفاوت تنها سعی کرد با چند تخم مرغ گرسنگیاش را رفع کند. در نهایت سوارهنظام سر رسید و علیرغم تلاشهای انجلا، دکتر منتهن به وسیلهی دستگاهی به مکانی ویژه تلپورت شد.
صنایح ترو یک فضاپیما را به اروپا فرستاد و به وسیلهی آن ادرین وایت را به زمین بازگرداند.
کین سعی داشت طی فرآیندی قدرتهای منهتن را تصاحب کند. اما لیدی ترو که از قبل نقشهای دقیق چیده بود در محل انجام این فرآیند حاضر شد. او ادرین وایت را نیز با خود آورده بود تا شاهد موفقیت او باشد. کین به دلیل رعایت نکردن موضوعی در طول فرآیند تبدیل به مایعی غلیظ شد و سایر اعضای او نیز توسط ترو خلع سلاح شدند.

دکتر منهتن به واسطهی لمس مایعی که روی زمین جاری شده بود بلیک، لوکینگ گلس و وایت را به آزمایشگاه وایت در قطب جنوب تلپورت کرد. آنها در آنجا نقشهای کشیدند تا با استفاده از بارش ماهی مرکب نقشهی ترو برای دستیابی به قدرتهای منهتن را مختل کنند.
ترو فرآیند تصاحب قدرتهای منهتن را آغاز کرد و دکتر منهتن ظاهرا طی این فرآیند از بین رفت، اما یک بارش ماهی مرکب فرآیند را نیمه-تمام گذاشت. ماهی مرکبها باعث سقوط ساعت هزاره روی ترو شدند و او ظاهرا کشته شد.
در انتهای داستان، انجلا پس از بازگشت به خانه، یکی از تخم مرغهای دکتر منهتن را سالم پیدا کرد. او اولین ملاقاتشان را به یاد آورد که در آن منهتن توضیح داده بود که او از لحاظ تئوری قادر است مقداری از قدرت خود را به مواد ارگانیک منتقل کند، و این که اگر کسی آن مواد را مصرف کند قدرتهای منهتن را به دست خواهد آورد.
انجلا تخم مرغ را خورد و برای آزمودن قدرت احتمالی خود سعی کرد روی آب راه برود. با این حال پیش از این که نتیجهی این آزمون مشخص شود سریال تمام شد تا سوالهایی در ذهن مخاطب باقی بماند.
بازیگران
بازیگران اصلی
- ریجینا کینگ در نقش انجلا ایبار / سیستر نایت
- جین اسمارت در نقش لوری بلیک
- دان جانسون در نقش فرمانده جاد کرافورد
- تیم بلیک نلسون در نقش وید تیلمن / لوکینگ گلس
- هونگ چائو در نقش لیدی ترو
- یحیی عبدالمتین دوم در نقش جان آسترمن / دکتر منهتن / کالوین ایبار
- اندرو هاوارد در نقش رد اسکیر
- جیکوب مینگ-ترنت در نقش پاندا
- تام میسون در نقش مستر فیلیپس
- سارا ویکرز در نقش کروکشنکس
- دیلن شومین در نقش توفر ایبار
- لوئیس گاست جیآر. در نقش ویل ریوز پیرمرد
- جرمی آیرونز در نقش ادرین وایت
بازیگران جانبی
- فرانسیس فیشر در نقش جین کرافورد
- جسیکا کاماچو در نقش پایرت جنی
- جیمز ولک در نقش سناتور جو کین
- ادلین اسپون در نقش اما
- لیلی رز اسمیت در نقش روزی
- شاین جکسون در نقش هودد جاستیس
- جولی هونگ-راپاپورت در نقش بییان
- داستین اینگرام در نقش مامور پتی
- جوان آدپو در نقش ویل ریوز