هرشل ری
Hershel Rhee
هرشل ری (Hershel Rhee) یک بازمانده از همهگیری در دنیای تلویزیونی AMC است. او یک شخصیت تکرار شده در سریالهای مردگان متحرک و مردگان متحرک: شهر مرده است. هرشل پسر مگی و گلن ری است.
شرح
هرشل با وجود سنش پسری باهوش و بالغ است. برخلاف سایر بچهها از جمله جودیت، گریسی و آر.جی. که در داخل دیوارهای جوامع خود زندگی میکنند، هرشل زمان زیادی را در جاده سپری کرده است. به همین دلیل ظاهرا او بسیار با تجربهتر است و به دنیای خشن بیرون عادت کرده است. برای مثال وقتی بچههای دیگر تمایلی به خوردن گوشت اسب نشان نداند، هرشل کاملا با این شرایط سازگار بود و همچنین اشاره کرد که چگونه قبلا عنکبوت خورده است. او هنوز مقداری معصومیت کودکانه خود را حفظ کرده است و با بچههای دیگر کنار میآید.
اگرچه او هرگز پدرش را ندیده است، اما از مرگ او بسیار ناراحت است. هنگامی که او به درستی نتیجه گرفت که نیگان قاتل پدرش است، او را زیر اسلحهی خود نگه داشت اما قانع شد تا سلاحش را پایین آورد. پس از آن هرشل به شدت از نیگان تنفر داشت. وقتی نیگان به هرشل کمک کرد تا از یک سوراخ زیرزمینی خارج شود، هرشل با عصبانیت نیگان را بیرون کرد.
هرشل در نوجوانی خود در شهر مرده، به فردی بداخلاق و سرکش تبدیل شد و گاهی عمدا بر خلاف میل مادرش عمل میکند. او همچنین به گیتار و طراحی علاقه نشان داده است، اما عشق قبلی خود به پوشیدن کلاه را رها کرده است، به طوری که کلاه هدیه مادرش را کنار گذاشته است.
بعدا مشخص شد که هرشل نسبت به مادرش به خاطر وسواس او نسبت به نیگان خشمگین و عصبانی است. هرشل که از زندگی خود خسته شده بود اعتراف کرد که در منهتن احساس امنیت بیشتری داشت تا در بریکس. او در اینجا فقط منتظر تهدید بعدی است و معتقد است که مگی فقط برای انتقام گرفتن از نیگان و نه به خاطر نجات دادن پسرش به آنجا آمده است. سخنان تند هرشل باعث شد که مگی دلایل خود را توضیح دهد و به او قول داد که بالاخره راهی برای پشت سر گذاشتن همیشگی نیگان پیدا خواهد کرد تا بالاخره بتواند آرامش برسد، چیزی که هرشل را خوشحال میکرد. در طول زمان اقامت هرشل در منهتن، داما قادر شد اعتماد او را به دست آورد و درباره قتل پدرش و نقش نیگان در آن برای او گفت، اگرچه بعدا داما انگشت کوچک پای راست هرشل را قطع کرد.
نیگان همچنین محبت زیادی به هرشل نشان میداد و حتی جان خود را به خطر انداخت تا به مگی در نجات پسرش کمک کند، علیرغم اینکه هرشل از او نفرت داشت. در طول ملاقات کوتاه میان آنها، نیگان به گرمی به هرشل سلام کرد که هرشل به سبب وسواس مداوم مادرش نسبت به نیگان عصبانی بود و پاسخی نداد.