ویکی مردگان متحرک

بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

آلفا

اشتراک‌گذاری

آلفا

Alpha

آلفا - مردگان متحرک

بازیگر

سامانتا مورتون

جنسیت

مونث

سن

اواخر دهه ۳۰ (فصل ۹)

پیشه

پسا آخرالزمان:
سرایدار سابق در کشتی بخار بروک
رهبر سابق ویسپررها

خانواده

فرانک - شوهر مرحوم
لیدیا - دختر
نیگان اسمیت - معشوقه

اولین نمایش

فصل ۹، قسمت ۹

دی (Dee) که بیشتر به عنوان «آلفا» شناخته می‌شود، یک شخصیت اصلی و یک آنتاگونیست، و همچنین یک بازمانده از همه‌گیری در دنیای تلویزیونی AMC است. او یک شخصیت اصلی در مردگان متحرک است. او رهبر ویسپررها و مادر لیدیا است و به عنوان آنتاگونیست اصلی نیمه دوم فصل ۹ و اکثر فصل ۱۰ ایفای نقش می‌کند.

شرح

آلفا زنی بسیار باهوش، سرد، روان پریش، سادیست، حیله‌گر و خود محور است. او یک بازمانده سرسخت، مصمم و یک رهبر قوی برای افراد گروهش است.

آلفا از سنین جوانی حاضر به قتل بوده و پدرش را تنها در ۹ سالگی به قتل رسانده است. با این حال، او ادعا کرده است که پدرش سزاوار آن بوده است، اگرچه معلوم نیست منظور او از این حرف چیست، اما این نشان می‌دهد که او ممکن است قربانی آزار یا چیزی شبیه به آن شده باشد.

به نظر می‌رسد که او از قرار گرفتن در موقعیت اقتدار لذت می‌برد و با کسی که با او مخالفت کند مهربان نخواهد بود، زیرا شوهرش را به خاطر سرپیچی از دستورش به طرز وحشیانه‌ای در مقابل چشمان دختر خردسالش به قتل رساند. آلفا هر کسی را که ضعیف بداند تحقیر می‌کند و قتل خونسردانه را به عنوان راهی برای از بین بردن ضعف از گروهش توجیه می‌کند. برای نمونه وقتی شان پس از بریدن سر هلن گریه کرد، او را سلاخی کرد. آلفا هیچ ابایی از کشتن کسی ندارد، خواه نوجوان یا سالخورده باشد. او همچنین یک چاقودار ماهر است که قادر شد خود را در برابر دریل نگه دارد و علیرغم اینکه خودش جراحات شدیدی را متحمل شد، او را نیز به شدت زخمی کرد.

برای مدتی بین وقایع مربوط به پناهگاه و پیوستن به ویسپررها، آلفا متوجه شد که در «دیوانه شده» و سعی کرد به خاطر اعمالش توبه کند. در طول این دوره او سعی کرد یک فرد خوب و یک مادر خوب باشد. با این حال، وجود یک تهدید دوباره جنبه‌ی بی رحم آلفا برای محافظت از دخترش را نشان داد. آلفا بیان کرد که «من به سمت توبه دویدم. اما شما نمی‌توانید برای همیشه بدوید.» این پایان تلاش‌های او برای تبدیل شدن به یک فرد خوب بود.

آلفا به طور کامل تبدیل به یک بازمانده سخت تبدیل شد. او حتی دیگر از نام واقعی خود استفاده نکرد و به ندرت خاطرات گذشته خود را به یاد می‌آورد به طوری که هویت و زندگی خود را کاملا کنار گذاشته بود تا با جهنم پسا آخرالزمانی کاملا سازگار شود. او هیچ امیدی در بازگشت بشر به حالت قبلی خود نمی‌دید.

با وجود روش‌های افراطی او برای بقا، آلفا یک بازمانده قوی است و رهبری موثر او بسیاری از مردم را زنده نگه داشته است، او اعتقاد دارد که روش‌های وحشیانه او باعث قوی‌تر شدن مردم می‌شود. با این حال به نظر نمی‌رسد که او هیچ اهمیتی برای ویسپررها قائل باشد و دخترش لیدیا فاش کرده است که کسانی که گم می‌شوند، اسیر می‌شوند یا کشته می‌شوند پشت سر گذاشته می‌شوند و هیچ تلاشی برای نجات آن‌ها صورت نمی‌گیرد.

آلفا مادری وحشتناک است و چیزی جز ظلم نسبت به دختر خردسالش نکرده است. با وجود این ممکن است او کاملا بی‌عاطفه هم نباشد و فقط بخواهد فرزندش زنده بماند و بدون توجه به عذاب روانی که لیدیا متحمل می‌شود. آلفا او را تحت رفتارهای ظالمانه قرار می‌دهد تا او را قوی کند و بقای خود را تضمین کند. علیرغم ظلم او نسبت به لیدیا اما آشکار است که آلفا صمیمانه فرزندش را دوست دارد و به نوعی نقطه ضعف واقعی او عشق او به دخترش است.

مرگ

کارول نیگان را از سلول خود خارج کرد و قصد داشت او ویسپررها را پیدا کند و به درون آن‌ها نفوذ کند، جایی که او به آلفا نزدیک شد.

پس از دستگیری لیدیا، نیگان آلفا را به مکان مورد نظر خود هدایت کرد. با این حال ثابت شد که این یک تله است و نیگان گردن آلفا را شکست و او را کشت.

  • بتا (زامبی شده)

بتا پس از بردن سر زامبی‌شده آلفا به یک بار و کشیدن، از آلفا تشکر کرد و چاقویی در سرش او فرو کرد.

صفحات دیگر