آسکلاد
Askeladd
کانجی
روماجی
جنسیت
سن
خانواده
پیشه
اولین نمایش
صداپیشه
آسکلاد (Askeladd) با نام واقعی لوسیوس آرتوریوس کاستوس، یک وایکینگ ولزی-دانمارکی بود که باندی از وانکینگهای مزدور را فرماندهی میکرد. او هدف اصلی تورفین و آنتاگونیست محوری آرک جنگ است.
آسکلاد ادعا کرده است که از نوادگان جنگجوی افسانهای، لوسیوس آرتوریوس کاستوس است و از طریق مادرش به او مرتبط است. مادرش با ایده گرفتن از داستان آرتوریوس نام پسرش را انتخاب کرد. نام مستعار او «آسکلاد» است که از «آشن لاد» (به معنی پسر خاکستر) گرفته شده است، زیرا او از کودکی دائما خاک مشاغل مختلف را خورده است.
او در مقطعی توسط فلوکی برای ترور کردن تورز به کار گرفته شد و پس از این ماموریت، او بیش از یک دهه توسط مورد هدف تورفین انتقامجو قرار گرفت. تورفین میخواست قاتل پدرش به طور شرافتآمیز بکشد و با بیرحمی برای گروه آسکلاد کار میکرد تا با آسکلاد دوئل کند. پس از نابودی اکثریت گروه آسکلاد توسط تورکل، او متعهد شد که در خدمت کانوت باشد تا به هدف پنهان خود در ایمن نگه داشتن ولز از تهاجمات وایکینگها برسد.
تاریخچه
آسکلاد پسر لیدیا، یک نجیب زاده ولزی است، کسی که توسط پدر دانمارکی و وایکینگ آسکلاد یعنی اولاف اسیر و به بردگی گرفته شده بود. به دلیل نامشروع بودن پسر لیدیا، پدرش نام مناسبی را برای او انتخاب نکرده بود اما لیدیا نام لوسیوس آرتوریوس کاستوس را به او داد، اگرچه همچنان او بینام محسوب میشد. لیدیا برای چند سال فرد مورد علاقهی اولاف بود، اما وقتی سلامتیاش تنزل یافت، او به اصطبل منتقل شد و بنابراین پسرش مجبور شد از سن بسیار پایین کار کند تا هر دوی آنها را تامین کند. فرزند لیدیا نام مستعار «آسکلاد» (پوشیده در خاکستر) را دریافت کرد زیرا او همیشه پوشیده از خاکستر و کود بود. لیدیا درباره جدش شاه آرتوریوس که قهرمان بزرگ روم بود برای پسرش تعریف میکرد و او را یک ناجی توصیف میکرد.
وقتی آسکلاد یازده ساله شد، لیدیا بالاخره عقلش را از دست داد. او ملحفهای را روی سرش میگذاشت و در روستا میگشت. در مقطعی لیدیا با اولاف روبرو شد و او را با آرتوریوس نجاتدهنده اشتباه گرفت و از خوشحالی به او چسبید. اولاف قصد کشتن لیدیا را داشت و آسکلاد که متوجه آن شده بود، بدون هیچ انتخابی شمشیری را برداشت و با پدرش جنگید. با وجود اینکه او هیچگاه از شمشیرش استفاده نکرده بود، اما به دست گرفتن شمشیر برایش کاملا حسی طبیعی داشت و نمایش قابل ستایشی نیز به نمایش گذاشت، اگرچه در نهایت باز هم شکست خورد. در پایان، اولاف متوجه شد که آسکلاد یکی از فرزندان اوست و تصمیم گرفت او را از بردگی خارج کند، چرا که به پسری که تا به حال نمیشناخت علاقهمند شده بود.
آسکلاد به مدت دو سال وانمود کرد که با پدرش گرم است، در حالی که به طور پنهانی قصد قتل او را داشت. در نهایت، آسکلاد در نیمههای شب در حالی که برادر ناتنیاش در رختخواب بود، اولاف را با شمشیرش زد و انتقام رنج لیدیا را گرفت. با متهم شدن یکی از برادران ناتنیاش به قتل و اعدام، آسکلاد حق به ارث بردن اموال پدرش را پیدا کرد. یک سال پس از مرگ پدرش، او به ولز رفت تا لیدیا را به خانه بازگرداند و برای اولین بار با گراتیانوس، ژنرال ولزی دیدار کرد. لیدیا پس از بازگشت به وطنش مرد. آسکلاد ۱۹ سال آینده را به عنوان یک کاپیتان دانمارکی سپری کرد و گروهی از وایکینگهای مزدور را رهبری کرد. او در حالی که خودش یک وایکینگ دانمارکی بود اما هنوز از وایکینگها و دانمارکیها نفرت عمیقی داشت. او منتظر بود که آرتوریوس یا هر فرد ناجی دیگری بیاید و دنیا را تغییر دهد.
تواناییها
استاد شمشیرزنی: آسکلاد یک شمشیرزن بسیار ماهر بود که در سن ۱۱ سالگی استعداش را نشان داد و از مادرش در برابر پدرش اولاف دفاع کرد. با وجود اینکه او در زمان مرگش یک میانسال بود، اما در همان زمان هم از مبارزه با چندین حریف، از جمله گارد سلطنتی شاه سوئین جان سالم به در برد.
سلاحهای دور-برد: آسکلاد در پرتاب تبر و چاقو مهارت داشت، اگرچه آنها سلاحهای اصلی او نبودند.
مهارتهای رهبری: او همچنین یک متخصص فنون نبرد و همین طور یک سیاستمدار ماهر بود. توانایی او در کنترل اطرافیانش باعث شده بود تا آنها کاملا به او وفادار باشند. او نشان داده است که قادر است دشمنانش را به متحد تبدیل کند، همانطور که در مورد تورفین، تورکل و شاهزاده کانوت این کار را کرد.
هوش: آسکلاد قادر بود تنها با نگاه کردن به چهره هر فرد او را بخواند، توانایی که خودش ادعا کرده است آن را با ۴۰ سال زندگی در میان مردان شرور به دست آورده است.