شایو
Xiaoyu
نام واقعی
سبک مبارزه
کشور
نژاد
جنسیت
سن
پیشه
خانواده
صداپیشه
لینگ شایو (Ling Xiaoyu) شخصیتی است که در مجموعه تکن است که اولین بار در تکن ۳ معرفی شد. هدف اولیه شایو در این ساخت شهربازی خود بود که باعث شد او با خانواده میشیما و همین طور تورنمنت پادشاه مشت آهنین با هدف کسب پول درگیر شود. او در این فرآیند در نهایت بیشتر روی مسائل این خانواده، به ویژه مسائل مربوط به جین کازاما متمرکز شد.
بیوگرافی شایو
لینگ شیائویو یک رزمی کار جوان و با استعداد بود که رویای ساخت یک پارک موضوعی عالی در چین را در سر داشت. معلم و خویشاوند دور او یعنی وانگ جینری به او درباره هیهاچی میشیما و منابع مالی او گفت. شایو جویای او بود تا رویای خود را به واقعیت تبدیل کند، اما مطمئن نبود که چگونه به ژاپن برود. زمانی شانس به او رو کرد که شایو با خانواده‌اش در تعطیلات و در هنگ کنگ بود. او خانواده‌اش را ترک کرد و سوار قایقی تفریحی متعلق به میشیما زایباتسو شد. پس از خروج از بندر او توسط کارکنان کشف شد و هیهاچی میشیما از شرایط آگاه شد.
وقتی هیهاچی به آنجا رسید، متوجه شد که شایو کارکنانش را ضرب و شتم کرده است. هیهاچی قول داد در صورت برنده شدن او در تورنمنت سوم پادشاه مشت آهنین، پارک مصنوعی را بسازد. به این ترتیب شایو به بخشی از میشیما زایباتسو تبدیل شد. او شروع به تحصیل در مدرسه پلی‌تکنیک میشیما کرد و با نوه هیهاچی، جین کازاما، دوست شد. او همچنین یک محافظ پاندا داشت که به عنوان یک دوست خوب عمل می‌کرد.
شایو نتوانست برنده مسابقات شود. او همچنان به مدرسه می‌رفت، اما از برنامه‌های روزمره‌اش خسته شده بود و جاه‌طلبی‌هایش در مورد پارک دور از دسترس بود. یک روز، او ایمیلی ناشناس را دریافت کرد که به او هشدار می‌داد هیهاچی میشیما اهداف شیطانی دارد و ممکن است در خطر باشد. شایو مشکوک بود که این ایمیل توسط جین ارسال شده باشد، کسی که در پایان مسابقات بدون هیچ ردی ناپدید شده بود. او شروع به بی اعتمادی به هیهاچی کرد. هنگامی که تورنمنت چهارم شروع شد، تو امیدوار بود که با جین متحد شود و حقیقت پشت هیهاچی میشیما و میشیما زایباتسو را آشکار کند.
در طول مسابقات، شایو توسط یوشیمیتسو نجات یافت. یوشیمیتسو در مورد تاریخ قبیله میشیما به او گفت و شایو به این نتیجه رسید که بدبختی‌های این خانواده را می‌توان در تربیت بی‌رحمانه پسرش، کازویا میشیما توسط هیهاچی جستجو کرد.
شایو با شنیدن خبر مرگ احتمالی هیهاچی میشیما ناراحت شد. او آرزو داشت که بتواند زمان را به عقب برگرداند تا همه چیز را درست کند. مدتی بعد، او با دانشمندی آشنا شد که ادعا می‌کرد می‌تواند برای او ماشین زمان بسازد، البته با قیمتی بالا. شایو وارد تورنمنت پنجم شد با این هدف که برنده جایزه نقدی شود ماشین زمان خود را تامین مالی کند.
شایو این بار هم برنده جایزه نشد. او وقتی فهمید که هیهاچی میشیما زنده است، آسوده شد، اما متوجه شد که جین در پنجمین تورنمنت پیروز شده است و کنترل میشیما زایباتسو را به دست آورده است و اینکه قصد کشتن پدربزرگش را دارد. او می‌خواست جین را متقاعد کند که صرف نظر کند، اما به دلیل تقویت نظامی میشیما زایباتسو نتوانست به او نزدیک شود. شایو به امید نزدیک شدن به جین وارد تورنمنت ششم شد تا او را وادار کند راهش را تغییر دهد.
اگرچه شایو نتوانست با جین در طول مسابقات ششم تماس برقرار کند، او در تلاش برای رسیدن به او اصرار داشت. پس از اطلاع از ناپدید شدن جین، او در جستجوی اطلاعات به میشیما زایباتسو نفوذ کرد. در طول مأموریت خود، او با مردی روبه‌رو شد که لباس‌های سفید می‌پوشید و او را به چالش کشید.
در ابتدا کلودیو قصد داشت از شایو به عنوان طعمه برای رسیدن به جین استفاده کند، اما تحت تأثیر ارادت او به جین قرار گرفت و وقتی اعتبار سازمانش از بین رفت، تصمیم گرفت انگیزه‌های پنهان قبلی خود را برای او فاش کند و در عوض به او کمک کند.
به مدت شش ماه، شایو با پاندا به سراسر جهان سفر کرد و به دنبال سرنخ‌ها و اطلاعاتی در مورد چگونگی پیدا کردن و کمک به جین بود. در نهایت شایو و کلودیو زافینا را پس از سقوط او کشف کردند که شایو از او مراقبت کرد و کلودیو مهر و مومی را روی بازوی زافینا گذاشت. زافینا وضعیت خود را به آنها گفت و هر سه با هم شروع به همکاری کردند.
شایو به همراه پاندا، کلودیو و زافینا به کولیسئوم، محل برگزاری تورنمنت پادشاه مشت آهنین رفت تا به جین کمک کند. در هنگام ورود، زافینا توسط کازویا گرفته شد و قدرت عزازل از بازوی او خارج شد و این به کازویا اجازه داد تا به فرم شیطان واقعی خود تبدیل شود. در حالی که دیگران این شکل جدید شیطان را متوقف می‌کردند، شایو در کنار جین، پاندا، آسوکا و لیلی عرصه را ترک کرد تا به یاکوشیما برود و به جین در بازیابی قدرت‌های قبلی خود کمک کند.
گروه پس از رسیدن به جزیره از هم جدا شدند و شایو و پاندا به جین پیوستند که به سمت معبدی می‌رفت. اما با نزدیک شدن جین به معبد، او بیهوش شد. او به شایو قول داد که برگردد و شایو از جین در مقابل یک مجموعه از جک-۷ که از طرف شرکت جی به جزیره حمله کرده بودند، محافظت کرد.
شایو موفق شد چندین جک را شکست دهد و از حمله آنها جلوگیری کند تا اینکه لارس برای کمک به او و جین از راه رسید. شیطان واقعی کازویا نیز برای کشتن جین ظاهر شد و نبردی بین او و لارس در گرفت.
این درگیری به جین زمان کافی داد تا دوباره بیدار شود و در فرم شیطانی خود از لارس و شایو محافظت کند. وقتی جین و کازویا نبرد خود را آغاز کردند، شایو با بقیه در جزیره باقی ماند.
