بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

جون کازاما

اشتراک‌گذاری

جون

Jun

جون کازاما - تکن

نام واقعی

جون کازاما

نام‌های دیگر

مبارز اکولوژیک (TK2)
آنون (TTT2)
نور امید (TK8)

سبک مبارزه

هنرهای رزمی سبک سنتی کازاما

کشور

ژاپن

نژاد

انسان

جنسیت

مونث

سن

۲۲ (TK2, TTT)
۴۴ (TK8)

پیشه

مامور حفاظت از حیات وحش

خانواده

کازویا میشیما (پدر پسرش)
آقای کازاما (بستگان)

صداپیشه

ژاپنی:
شیهو کیکوچی (TK2، TTT)
یومی توما (TK:TMP)
مامیکو نوتو (TTT2–به بعد)
انگلیسی:
ادی پترسون (TK:TMP)
ویویان لو (TK:B)

جون کازاما (Jun Kazama) شخصیتی در سری تکن است که اولین بار در تکن ۲ معرفی شد. او مادر جین کازاما است که پس از ناکامی در نجات کازویا میشیما از نفوذ شیطان، جین را به تنهایی بزرگ کرد. جین پس از اینکه در پانزده سالگی خود شاهد حمله اوگر به جون بود، تصور کرد که مادرش مرده است. با این حال، وضعیت رسمی جون «مفقود شده» قلمداد شد. او در تمامی بازی‌های اصلی پس از تکن ۲ دیده شده است تا اینکه در تکن ۸ به عنوان یک شخصیت قابل بازی ظاهر شد.

بیوگرافی جون کازاما

جون افسر نظارت بر حیات وحش از گروه حفاظتی WWWC بود. او از هنرهای رزمی سنتی سبک کازاما استفاده می‌کرد، هنری رزمی که نسل به نسل در میان خانواده کازاما منتقل شده بود.

جون در محاصره طبیعت و در جزیره یاکوشیما بزرگ شد، جایی که روش‌های هنرهای رزمی به سبک کازاما را آموخت و توانایی‌های روانی قوی را در خود توسعه داد. سپس او در بزرگسالی به توکیو رفت. در حالی که زندگی شهری او را از محیط‌های معنوی دور کرده بود، در مقطعی او تجسمی از روح پدرش را تجربه کرد که بر اعتقاداتش به ماوراء طبیعی تأکید داشت.

در طول زمانی که او در توکیو برای WWWC کار می‌کرد، در مورد مردی به نام کازویا میشیما شنید که در قاچاق حیوانات دست داشت. جون به همین سبب و همین طور به خاطر احساس قدرت مرموزی که در اطراف کازویا حس کرده بود، تصمیم گرفت تا برای پایان دادن به این روند وارد دومین تورنمنت پادشاه مشت آهنین شود.

با این حال در مقطعی از این زمان جون و کازویا به هم نزدیک شدند و صاحب فرزندی شدند. در نقطه‌ای کازویا مقابل پدرش قرار گرفت و از او شکست خورد و متعاقباً جسد او در آتشفشانی رها شد.

پس از آن جون به یاکوشیما بازگشت. او پسرش را به دنیا آورد و نام او را جین گذاشت. او جین را در کوهستان بزرگ کرد و روش هنرهای رزمی سنتی سبک کازاما را نیز به او آموخت.

با نزدیک شدن جین به پانزده سالگی، جون حضور یک شیطان بزرگ را حس کرد. او با نگرانی به جین هشدار داد که اگر اتفاقی برایش افتاد، باید به دنبال پدربزرگش هیهاچی برود. در روز پانزدهمین سالگرد تولد جین، پیش‌بینی جون به حقیقت پیوست و او مورد حمله اوگر قرار گرفت، موجودی که به دنبال بزرگترین رزمی‌کاران جهان بود تا توانایی‌هایشان را جذب کند. جین به طرف مادرش شتافت تا در نبرد به او کمک کند، اما او به راحتی توسط اوگر مغلوب و بیهوش شد. وقتی جین از خواب بیدار شد، خانه را ویران‌شده یافت و اثری از جون نبود. جین با اعتقاد به مردن مادرش، به دنبال گرفتن انتقام از اوگر بود. وضعیت واقعی جون پس از این رویداد ناشناخته باقی ماند.

در جریان وقایع تکن ۴، تجسمی از جون باعث شد تا جین از کشتن هیهاچی منصرف شود.

صفحات دیگر