خواهر دوم
Second Sister
خواهر دوم که قبلا با نام تریلا سودوری (Trilla Suduri) شناخته میشد، یک مفتش بود که در زمان سلطنت امپراتوری کهکشانی تحت فرمان دارث ویدر فعالیت میکرد.
سودوری پیش از سقوط به جنبهی تاریکی و در زمان جنگهای کلون، شاگرد یک شوالیه جدای یعنی سیر جوندا بود. پس از آنکه او و استادش از اجرای دستور ۶۶ فرار کردند، جوندا اسیر برنامه پاکسازی جدای شد. جوندا تحت فشار شکنجه، موقعیت مخفی سودوری و برخی از بچههای حساس-به-نیرو را افشا کرد. سودوری به دنبال دستگیری و شکنجه شدنش سرانجام به سمت تاریکی سقوط کرد و به عضوی از مفتشان تبدیل شد و عنوان «خواهر دوم» را دریافت کرد.
در زمان سلطنت امپراتوری، خواهر دوم در مقطعی به منظور بررسی گزارشهای مربوط به فعالیت جدای به سیاره آنتوتو سفر کرد و در آنجا ارتباطی با یک معبد باستانی را یافت. وی همچنین پس از ماموریتی در جهت شکار یک استاد جدای به نام ایت كوت، در مقر اصلی مفتشان و در جمع برخی از همتایان خود حضور یافت.
خواهر دوم همراه با خواهر نهم در تاریخ ۱۴ پ.ن.ی به منظور تحقیق در مورد گزارشهایی از فعالیت جدای به سیاره براکا رفت. بعد از کشته شدن یکی از اعضای انجمن اسکرپر، یک جدای پنهان به نام کال کستیس هویت خود را افشا کرد و با کمک جوندا به سختی موفق شد از شکار شدن توسط خواهر دوم فرار کند. خواهر دوم مدتی بعد دوباره با کستیس روی سیاره زیفو تقابل کرد و آنجا برای کال افشا کرد که قبلا شاگرد جوندا بوده است و به کال هشدار داد که به جوندا اعتماد نکند. در مقطعی دیگر خواهر دوم به سیاره بوگانو رفت، جایی که کستیس در آنجا موفق به دستیابی به هالوکران شده بود. خواهر دوم به واسطهی شمشیر نوری خود خاطرات گذشتهاش را به کستیس منتقل کرد و خودش نیز با ربودن هالوکران اقدام به فرار از بوگانو کرد.
زمانی که كستیس و جوندا به قمر نور یعنی مقر مفتشان سفر كردند، خواهر دوم که در کمین کال بود وارد یک مبارزهی نهایی با او شد كه در نهایت مغلوب این جدای شد. کمی بعد جوندا به شاگرد سابقش نزدیک شد و او را متقاعد کرد تا اصلاح شود. با این حال ورود دارث ویدر همه چیز را به هم ریخت. این ارباب سیث که شاهد قصور تریلا بود تصمیم به کشتن او گرفت. تریلا پیش مرگش از جوندا و کستیس درخواست کرد تا انتقام محفل جدای را بگیرند.
سالها پس از مرگ خواهر دوم، حافظهی او همچنان کسیس و جوندا را آزار میداد و تأثیر قابل توجهی بر اعمال آنها داشت. درگیریهای قبلی کستیس با او باعث ترس او از مواجهه با بازپرس دیگری شد. جوندا نیز به خاطر حس گناهی که در مورد سرنوشت خواهر دوم داشت، ریسکهای بزرگی را متحمل شد از جمله تلاش برای متقاعد کردن برادر پنجم تا جناح تاریکی را رها کند.