میلیم ناوا
Milim Nava
گونه
عنوان
نام مستعار
جنسیت
سن
خانواده
کشور ساکن
درجه مصیبت
وابسته به
اولین نمایش
صداگذار
میلیم ناوا (Milim Nava) دومین جایگاه ارباب شیطانی از اوکتاگرام است. او یکی از قویترین و قدیمیترین افراد در میان اربابان شیطانی است که با نام «نابودگر» شناخته میشود که دارای درجه تهدید «فاجعه» است. میلیم یک فرد بیخیال است که تنها میخواهد کسالت خود را با چیزی رفع کند.
او در مقطعی با ریمورو دوست شد و تصمیم گرفت تا در تمپست زندگی کند، اگرچه او نخواست که در اقدامات سایر اربابان شیطانی دخالت کند.
شخصیت
در نگاه اول، میلیم زود رنجترین و کودکانهترین ارباب شیطانی است که عقل سلیمی در مورد او وجود ندارد. بچه خواندن او یا رفتار با او همانند یک فرد ضعیف، خشم او را برانگیخته یا حتی باعث میشود تا او با خشونت پاسخ دهد. با این حال این فقط نمایی از او است و هنگامی که او جدی است و بازی کردن را کنار میگذارد، کنترل کاملی روی احساسات و اعمال خود دارد و همچنین میتواند چهرهای خشک به خود بگیرد. اما وقتی تهدید یا اتفاقی در مورد شخص یا چیزی که برای او عزیز پیش آید او به شدت خشمگین میشود، مانند زمانی که اژدهای اهلی او گرفته و کشته شد، که در آن زمان آرام کردن خشم او بهای زیادی به همراه داشت.
میلیم قبل از ملاقات با ریمورو هیچ کس را دوست واقعی خود نمیدانست. او فقط به دنبال چیزی بود که بتواند او را تهییج کند و کسالت خود را از بین ببرد. او با بیشتر افراد ضعیفتر از خود مثل یک اسباب بازی رفتار میکرد. با این حال پس از ملاقات او با ریمورو، او شاهد جنبههای زیادی از سرگرمی در شهر ریمورو بود و در نتیجه خلق و خوی خشن او بسیار ملایمتر شد. او ریمورو را «بهترین» و تنها «دوست واقعی» خود میداند.
پیشزمینه
او فرزند اژدهای حقیقی ولداناوا و لوسیا است. میلیم بدون این که چهره والدین خود را ببیند، با اژدهای اهلی خود که تنها دوستش بود بزرگ شد. اژدهای او توسط ولداناوا به قصد تبدیل شدن به یک حامل احتمالی برای تناسخ او ایجاد شده بود که هرگز این موضوع محقق نشد، زیرا اژدهای اهلی توسط یک کشور کشته شد. پس از این اتفاق میلیم با خشمی که داشت آن کشور را ویران کرد و به عنوان دومین ارباب شیطان واقعی بیدار شد. علاوه بر این، خشم شدید او باعث شد تا او تمام عقل و شعور خود را از دست بدهد، و به همین دلیل گای کریمسون در تلاش برای جلوگیری از هجوم میلیم به جنگ با او پرداخت. این نبرد به مدت هفت روز و هفت شب ادامه یافت و زمینهای حاصلخیز غربی را به زمینی بایر تبدیل کرد. سرانجام رامیریس، ملکه ارواح برای آرام کردن میلیم در این نبرد دخالت کرد. در این فرآیند، رامیریس مجبور شد انرژی جادویی و هالههای گای و میلیم را جذب کند و به همین خاطر مجبور شد تا به طور مرتب تناسخ یابد و به عنوان یک پری کودکانه زمان را سپری کند. با این فداکاری او، جلوی هجوم میلیم گرفته شد. این سه نفر بعدا دوستان خوبی شدند و مرتبا به ملاقات یکدیگر میرفتند. این جلسات بعدا مبنای ضیافت والپورگیس شد.