درک سی. سیمنز
Derek Clifford Simmons
تاریخ تولد
تاریخ مرگ
ملیت
پیشه
رئیس «خانواده»
جنسیت
اولین نمایش
درک کلیفورد سیمنز (Derek Clifford Simmons) مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا یعنی آدام بنفورد، و رئیس سابق تشکیلات تحقیقاتی «خانواده» بود. سیمنز کی از مسببان حمله هستهای دولت به راکون سیتی بوده است.
بیوگرافی
خانواده و ایدا وانگ
درک سی. سیمنز در یک خانواده مهم تاریخی متولد شد. این خانواده در طول قرنها به یک خانواده پرنفوذ و قدرتمند تبدیل شده بود. یکی از اجداد درک، موسس سازمانی مخفی و سری بود که به آن «خانواده» گفته میشد. این سازمان که تمامی فعالیتهای آن به شکلی مخفیانه و سری بود، از طریق فشار یا اقناع دولتها در پشت پرده، بر حوادث و رویدادهای جهان تاثیر میگذاشت. این فشارها در راستای توسعه شاخصهای انسانی و ایجاد تعادل قدرت بود. سیمنز به عنوان وارث این خاندان، وارث این سازمان نیز شد. دوران تصدی او بر «خانواده» با بیحیثیتی مداوم شرکت آمبرلا در جریان انتشار ویروس تی مصادف بود. در همین دوران، درک با یک جاسوس بسیار ماهر و حرفهای به نام ایدا وانگ آشنا شد. سیمنز چندین ماموریت را به او سپرد که نتیجه آن کاملا رضایت بخش بود. هوش سرشار و تواناییهای فراوان ایدا در به ثمر رساندن هر ماموریت، باعث شیفتگی بیشتر سیمنز به ایدا شد اما از آنجایی که یکی از اصلیترین بانیان نابودی شهر راکون سیمنز بود، پس از این اتفاق ایدا او و سازمانش را رها کرد. این واقعه برای سیمنز خوشایند نبود و باعث آشفتگی او شد. ترک ایدا باعث شد تا سیمنز به این فکر بیفتد که یک ایدا وانگ جدید را برای اهداف خودش خلق کند.
کارلا رادامز و پروژه ایدا
کارلا در نوجوانی هوش بالایی از خود نشان داد و توانست در سن ۱۵ سالگی، دکترای خود را در این رشته دریافت کند. هوش بالا و تخصص او مورد استفاده سیمنز قرار گرفت. او از کارلا در سازمان "خانواده" استفاده کرد و در سال ۲۰۰۱، او را برای پژوهش روی ویروس جدیدی که توسط وسکر رسیده بود انتخاب کرد. این ویروس تی-ورونیکا نام داشت و بسیار قدرتمند بود. این ویروس، تحت شرایط خاصی، هوش و ذکاوت را از مبتلای خود نمیگرفت و درحقیقت، برخلاف ویروسهای پیشین خود تحت کنترل میزبان قرار میگرفت. سیمنز میخواست تا این وضعیت را به شکلی پایدار برساند. به همین منظور خودش، کارلا و تیمی تحقیقاتی مشغول تحقیق روی ویروس شدند و درنهایت پس از سالها تلاش و به دست اوردن منابع و ویروسهای مختلف، تحقیق و بررسی بر روی آنها، ویروس-سی ساخته شد. نحوه عمل این ویروس، بازتولد مبتلا، از طریق تناسخ در «شفیره یا پیله» بود. پس از چندین آزمون و خطا برای کلون کردن یکباره ایدا وانگ، آنها به این نتیجه رسیدند که بهترین شخص برای کلون کردن ایدا وانگ، خود کارلا است. این از طریق نوع خاص DNA کارلا مشخص شده بود؛ در ساخت ویروس-سی نیز اصولا بر همین قاعده تکیه شده بود که مبتلا به ویروس، به شکلی دچار تناسخ ژنتیکی خواهد شد. پس از آزمایشهای مختلف و درنظر گرفتن همه شرایط ممکن، در سال ۲۰۰۹ نوع مخصوصی از ویروس-سی به کارلا تزریق شد و او پس از فرورفتن در «پیله» به شکل ایدا وانگ از آن خارج شد.
هدف سیمنز از خلق دوباره ایدا، نه فقط خلق یک انسان شبیه به ایدا، بلکه خود ایدا بود. تواناییها، هوش و مهارتهای او در استفاده از همه منابع درگیر در ماموریتها باعث میشد که او یک جاسوس خاص باشد. سیمنز از طریق دستکاری در مغز ایدا وانگ جدید تاحدودی این کار را انجام داد و بقیه مسیر از طریق آزمون و خطا و تمرینهای مختلف برای او میسر میشد. بنابراین کارلا پس از تولد دوباره، خود را ایدا وانگ میدانست، اما در اعماق ذهن خود، تفکری وجود داشت که به سیمنز بیاعتماد بود. با این وجود او در ابتدا تفکرات منفی علیه سیمنز را در درون خود پس میزد و با او همکاری میکرد. سیمنز یک زیردریایی به همراه خدمه را در اعماق اقیانوس به ایدا وانگ جدید سپرد و او را مسوول آن کرد.
مامور شرین برکین
پس از فرار موفقیتآمیز کلر ردفیلد و لیان اس. کندی به همراه شری برکین از شهر راکون دولت، شری را به دلیل ابتلایش به ویروس G در قرنطینه نگه داشت. در این زمان، سیمنز به عنوان مسوول تحقیقات، خود شخصا شری را زیر نظر گرفت. او شری را پس از تحقیقات نیز با این استدلال که آلبرت وسکر ممکن است برای به دست آوردن ویروس-جی از طریق شری اقدام کند، همچنان او را در قرنطینه نگه داشت. در سال ۲۰۰۹ و زمانی که «پروژه ایدا» در مراحل پایانی بود، وسکر نیز توسط BSAA کشته شد و شری از حالت قرنطینه خارج شد. در این زمان سیمنز، پیشنهاد کاری مناسبی به شری داد و با اعلام پذیرش شری، او رسما به استخدام دولت در آمده و زیرنظر خود سیمنز فعالیت خود را به عنوان مامور آغاز کرد.
حملات بیوتروریستی جهانی ۲۰۱۲
در سال ۲۰۱۲، سیمنز متوجه شد فرزند وسکر، یعنی جیک مولر در ادونیا حضور دارد و به عنوان یک مزدور در کنار شورشیان است، او این موضوع را از محل تولد مادر جیک متوجه شده بود. از آنجای که DNA وسکر یک نوع ویژه و بکری بود و نسبت به بیشتر ویروسها مقاومت نشان میداد، سیمنز اعتقاد داشت که پسر او نیز باید همین ویژگیها را داشته باشد. در صورت مقاومت بدن جیک مولر به ویروس-سی این امید وجود داشت تا واکسن ضد این ویروس نیز برهمین مبنا تهیه شود. به همین منظور، سیمنز، شری را به ادونیا فرستاد تا جیک مولر را متقاعد کند تا برای ساخت واکسن علیه ویروس C همکاری کند. از طرف دیگر، سیمنز از کارلا رادامز (که مسوول زیردریایی نظامی بود و اینک خود را ایدا وانگ میدانست) ماموریت داد تا به ادونیا رفته و به این دو نفر در عملیات خروج از ادونیا کمک کند. اما این ماموریت درنهایت به شکست و بیخبری انجامید. کارلا رادامز که از چگونگی تبدیل شدن خود به ایدا وانگ آگاهی پیدا کرده بود، اهداف سیمنز در مقابل او به شکل خیانت تفسیر شد و باعث شد تا اهداف خودش را دنبال کرده و راه خود را از سیمنز جدا کند؛ به همین منظور، کارلا به جای اینکه به شری و جیک در خروج از ادونیا به سمت سیمنز کمک کند، آنها را به چین، جایی که تشکیلات خودش را راهاندازی کرده بود انتقال داد. از آنجایی که سیمنز تصور میکرد که این خیانت توسط ایدا وانگ حقیقی نسبت به او انجام شده، کارلا با کشاندن پای ایدا وانگ حقیقی به همان زیردریایی، او را نیز وارد ماجرا کرد تا با حضور او، نقشههای خود را به عنوان ایدا وانگ دوم پیش ببرد.
۶ ماه پس از شکست ماموریت ادونیا، سیمنز تصمیم گرفت تا اقدامی علیه آدام بنفورد، رئیس جمهور آمریکا انجام دهد. بنفورد قصد داشت تا حقایقی را پیرامون پشت پرده حمله هستهای به شهر راکون برملا کند و برای همین، سیمنز موقعیت خود را در خطر میدید. از همین رو سیمنز به عنوان مشاور امنیت ملی، چندین بار و به تناوب تلاش کرد تا رئیس جمهور را متقاعد کند تا از گفتن این حقایق اجتناب کند، اینکه گفتن این حقایق هیچ چز را تغییر نمیدهد غیر از اینکه حیثیت کشور و آن افراد را از بین میبرد. با این وجود رئیس جمهور مصمم بود تا این حقایق را با مردم در میان بگذارد. سیمنز که موقعیت خود را در خطر میدید به فکر اجرای نقشهای بود تا در آن رئیس جمهور کشته شود. به همین منظور، او با تهدید یکی از ماموران امنیت داخلی رئیس جمهور، یعنی هلنا هارپر مبنی بر کشتن خواهرش، از او خواست تا در زمان خطر، پست خود را در حفاظت از رئیس جمهوری ترک کند. او از قبل دبرا، خواهر هلنا را ربوده بود و در وضعیتی خردکننده، هلنا را متقاعد کرد که در زمان معین شده پست حفاظت از رئیس جمهور را ترک کند. از آنجا که آدام بنفورد قصد داشت تا در دانشگاه آیوی در شهر تال اواک این سخنرانی را برگزار کند، شیوع ویروس نیز درهمین شهر برنامه ریزی شد. او از هیولایی به نام Lepotitsa برای شیوع ویروس-سی استفاده کرد. این هیولا ویروس را در قالب گاز در هوا پخش میکرد و استنشاق از آن هوا کافی بود تا هر جانداری از جمله انسان به زامبی تبدیل شود. زامبیهای مبتلا به ویروس-سی بسیار هوشمندتر از نوع ویروس-تی بودند. طولی نکشید که دانشگاه مورد هجوم زامبیها قرار گرفت و با توجه به ترک پست هلنا، رئیس جمهور خودش مورد حمله زامبیها قرار گرفت و به خونآشام تبدیل شد.
لیان نیز در این سخنرانی با رئیس جمهور همراه شده بود و در زمانی که اوضاع پس از حملات زامبیها آرام شده بود، مشاهده کرد رئیس جمهور که به زامبی تبدیل شده است به سمت او و هلنا هجوم میبرد. لیان درنهایت خودش رئیس جمهور را کشت. سیمنز در ادامه از طریق اینگرید هانیگان، با لیان و هلنا ارتباط برقرار کرد و هلنا را به خاطر ترک پست مورد شماتت قرار داد. او درادامه دستور پاکسازی شهر تال اواک را با استفاده از سلاح هستهای صادر کرد و سپس آمریکا را به مقصد چین ترک کرد.
جهش و مرگ
سیمنز درحالی که هنوز براین عقیده بود که ایدا وانگ اصلی به او خیانت کرده و کارلا رادامز طوری کلون نشده بود که به او خیانت کند، وارد چین شد و در ساختمانی که به شری برکین معرفی کرده بود، منتظر ماند تا او جیک مولر را نزد او بیاورد. قبل از رسیدن شری و جیک، لیان و هلنا خود را به این ساختمان رساندند و به فاصله کوتاهی شری و جیک نیز از راه رسیدند. سیمنز به شری دستور داد تا هلنا و لیان را دستگیر کند، اما او که از قبل توسط همین دو نفر از خیانت سیمنز مطلع شده بود از دستور تمرد کرد. سیمنز نیز دستور داد تا او را همراه با سایرین بکشند. آنها در جریان تیراندازی پناه گرفتند و هرکدام به شکلی فرار کردند. در این زمان خود سیمنز توسط J'avo ها مورد حمله قرار گرفت، سربازان سیمنز این موجودات را کشتند ولی تنها یک شلیک به سیمنز اصابت کرد. این شلیک در حقیقت یک سرنگ حاوی نوع جدیدی از ویروس-سی بود که توسط کارلا کشف شده بود. به این ترتیب سیمنز نیز به ویروس آلوده شد و رفته رفته به یک هیولا جهش پیدا کرد. کارلا از طریق موبایل به او گفت که این تزریق ویروس از جانب او بوده و او همان کاری را کرده که درگذشته سیمنز با او کرده بود. سیمنز که تحت تعقیب لیان و هلنا بود خود را به هیولا تبدیل کرد تا آن دو را نابود کند، سیمنز در حقیقت کنترل جهش خود را به هیولا، خودش برعهده داشت و گاهی به هیولا و گاهی به شکلی انسانی تبدیل میشد. با این وجود او نتوانست جلوی اراده لیان و هلنا بایستد و در چند مرحله از آنها شکست خورد. سیمنز نیز آلوده به نوع خاصی از ویروس-سی بود که بیشتر تحت تاثیر ویروس-جی قرار داشت. جهشهای او بسیار افسار گسیخته و متنوع بود. او چندین و چند مرتبه با حالتهای مختلف به لیان و هلنا حمله کرد و دردسر زیادی را برای آنها آفرید.
در این زمان ایدا وانگ حقیقی از راه رسید تا به لیان در نابودی سیمنز کمک کند. کریس قبلتر به لیان گفته بود که ایدا مرده است؛ ولی کریس درواقع مرگ کارلا را دیده بود. از طرفی سیمنز نیز فکر کرد که ایدا وانگ حاضر در آنجا، کارلا رادامز است که به او خیانت کرده است. با این وجود لیان تاحدودی پی برد که ایدا وانگ حقیقی همین ایدا است که با هلیکوپتر به کمک او آمده است. سیمنز پس از هر شکست نیز نمیمرد، زیرا او آلوده به ویروسی بود که میراثدار ویروس مادر بود و او را نامیرا کرده بود. ایدا و لیان بازهم به سیمنز حمله کردند و درنهایت او را به پایین برج انداختند ولی این نیز پایان کار سیمنز نبود. درحالی که ایدا، لیان و هلنا فکر میکردند که او دیگر مرده است، ایدا هلیکوپتر خود را دراختیار لیان و هلنا گذاشت تا با آن فرار کنند، اما سیمنز بازهم به شکل هیولایی عظیمالجثه جهش پیدا کرد اما این بار پیش از هر اقدامی با شلیک دو راکت توسط هلنا و لیان از بین رفت.