ماساکو
Masako
ماساکو آداچی (Masako Adachi) شخصیتی در Ghost of Tsushima است. او یک کماندار توانا و متحدی برای جین ساکای است.
بیوگرافی
ماساکو عضوی از قبیله آداچی است. او وقتی یک نوجوان بود موفق شد به تنهایی گروهی از راهزنان را دفع کند و از خانهی خانوادگی خود دفاع کند. این اتفاق رئیس قبیله آداچی یعنی هارونوبو را تحت تاثیر قرار داد، به طوری که قصد ازدواج کردن با او را پیدا کرد.
از طرف دیگر خواهر بزرگتر او یعنی هانا نسبت به موفقیت ماساکو حسودی میکرد. ماساکو که از حسادت خواهرش آگاه بود برنامهای چید تا هانا با فردی از قبیله کیکوچی که قبیلهای کوچکتر بود ازدواج کند. با این حال هانا از زندگی خود در این قبیله خوشنود نبود و به طور مرتب توسط شوهر مستش و لرد قبیله مورد سوء استفاده قرار میگرفت. این موضوع حسادت را در هانا عمیقتر کرد و او از قبیله آداچی نفرت پیدا کرد.
همسر ماساکو یعنی هارونوبو آداچی در شب هجوم مغولان به شکل فجیعی توسط کوتون کان کشته شد. همچنین پسران ماسکو یعنی شینگساتو و یاسوناری در همان شب توسط مغولان کشته شدند و از درختی آویزان شدند. سایر خانواده او نیز توسط خیانتکارانی کشته شدند، و ماساکو به تنها بازمانده از قبیله آداچی تبدیل شد.
زمانی که جین ساکای او را یافت، ماساکو در حال خاکسپاری بستگانش بود. ماساکو به یکی از راهبان معبد طلایی به نام سوگن مشکوک شد و باور داشت که او در مقابل قبیلهاش قرار دارد. تردید او وقتی حقیقت پیدا کرد که او یک طومار از پنج خیاتنکار را پیدا کرد که علیه قبیلهی او بودند. او با خشم خود سوگن را کشت و از جین کمک خواست تا چهار خیانتکار دیگر به نام سادائو، اومورا، کاجیوارا، و مای را ردگیری کند.
ماساکو ابتدا برادر سادائو یعنی هاچی را پیدا کرد. جین و ماساکو در مسیر خود همسر سادائو به نام هینا را یافتند و او را برای چند پرسش به ملک آداچی بردند. با این حال هاچی برای ساکت کردن هینا، او را کشت. هاچی توسط گروهی از مغولان به شکل بدی مجروح شده بود. جین و ساکای در نهایت با کمک یک راهب به نام جونشین موفق به گرفتار کردن سادائو در فانوس دریایی آریاکه شدند.
جین به ماساکو در خاکسپاری پسرانش که در نبرد ساحل کومادو کشته شده بودند کمک کرد، و ماساکو نیز در قبال آن به جین در حمله کردن به قلعه کاندا کمک کرد. ماساکو سپس به جستجوی سایر خائنان در تویوتاما پرداخت.
ماساکو و جین پی بردند که اومورا سالها پیش کشته شده است و پسران او در برابر قبیله آداچی قرار گرفتهاند. این دو برادر تلاش کردند تا از رهبر خیانتکاران باجخواهی کنند اما آنها به دامی افتادند که در نهایت منجر به مرگشان شد.
آنها به دنبال ردگیری خائن چهارم یعنی کاجیوارا رفتند، ماهیگیری که در ساحل کوشی زندگی میکرد. آنها خانهی او را پیدا کردند که توسط مغولان مورد حمله قرار گرفته و تسخیر شده بود. در داخل این کلبه ماهیگیری اجساد همسر و دختر کاجیوارا پیدا شد، و ماساکو و جین بیدرنگ پی بردند که کاجیوارای بزدل خانوادهاش را کشته است تا آنها به دست مغولان کشته نشوند. در نهایت ماساکو با انزجار از کاجیوارا او را کشت.
آنها رد آخرین خائن یعنی مای که دزدی در کوشی بود را دنبال کردند. مای با یک گروه رونین کلاه حصیری بود. ماساکو و جین به آرامی این گروه رونین را ترور کردند. پس از آنکه مای آنها را به سمت میراث خانوادگی ماساکو هدایت کرد، بخشیده شد. مای ادعا کرد که به طور مستقیم رهبر خیانتکاران را نمیشناسد و این فرد از طریق یادداشتهایی با آنها ارتباط داشته است.
ماساکو پی برد که جونشین ارتباطهایی با رهبر خیانتکاران دارد و از این رو سعی کرد او را بکشد. با این حال جین او را متوقف کرد و این دو دوئلی را با هم انجام دادند که جین در آن پیروز شد. جین او را بخشید و این دو به همراه یکدیگر گروهی از مغولان را دفع کردند. سپس آنها به تحقیق در مورد جونشین پرداختند و از طریق او پی بردند که فردی پشت نابودی قبیله آداچی کسی جز خواهر ماساکو یعنی هانا نیست.
ماساکو باری دیگر به جین در حمله به قلعه شیمورا کمک کرد و مدتی بعد در حمله به قلعه کامینوکاده نیز شرکت کرد. سپس جین و ماساکو تصمیم گرفتند تا با هانا روبرو شوند، کسی که در ملک خود در ساگو پنهان شده بود. بعد از شکست دادن ساموراییهای داخل این ملک، ماساکو با هانا رو در رو شد و از زندگی ناخوش او در قبیله منقرض شده ایکدا آگاه شد. ماساکو با وجود ناراحتی از اقدامات هانا از کشتن او امتناع کرد، و در عوض اجازه داد تا هانا به وسیله یک تانتو خودکشی کند.
ماساکو در آخرین حمله به بندر ایزومی به جین کمک کرد، جایی که جین سرانجام قادر به کشتن کوتون کان شد و به هجوم مغولان پایان داد.