بر پایه سیستم حالت روشن حالت تاریک

گاه شمار حمله به تایتان

اشتراک‌گذاری

حمله به تایتان

Attack on Titan

گاه شمار حمله به تایتان - حمله به تایتان

کارگردان

تتسورو آراکی
ماساشی کویزوکا (فصل ۲ و ۳)

نویسنده

یاسوکو کوبایاشی

آهنگساز

هیرویوکی ساوانو

استودیو

Wit Studio Production I.G

در این صفحه می‌توانید گاه شمار یا تایم‌لاین تمام رویدادهای مهم داستان انیمه حمله به تایتان (Attack on Titan) را مشاهده کنید. رویدادها با توجه به اطلاعات موجود، از ابتدای تاریخچه حمله به تایتان و به ترتیب تاریخ درج شده است.

برای شرح داستان حمله به تایتان می‌توانید به این صفحه مراجعه کنید.

تاریخچه داستان حمله به تایتان

سال ۷۴۳

تایتان‌ها برای اولین بار در داستان حمله به تایتان و در سراسر دنیا دیده شدند. آن‌ها شروع به قتل عام نژاد انسان کردند.

مفهوم دقیق آن مشخص نیست اما تعداد بی‌شماری از تایتان‌های غول‌آسا گرد هم آمدند و با سخت کردن پوست خود سه دیوار بزرگ را شکل دادند. انسان‌های باقی مانده به سمت این سه دیوار که با نام‌های ماریا، رز و سینا شناخته می‌شدند فرار کردند. برخی از انسان‌ها نیز بیرون از دیوارها و در شهرک‌هایی محدود شده به زندگی خود ادامه دادند.

آغاز داستان انیمه حمله به تایتان

در کنار اکثریت نژاد انسان‌ها که درون دیوارها مستقر بودند، یک قبیله از مکانی تحت عنوان «مشرق‌زمین» (Orient) با موفقیت وارد دیوارها شدند.

حدود سال ۷۸۰

دورتر از دیوارها، یک دختر بی‌خانمان توسط رهبر فرقه‌ای «یمیر» نام گرفت و مورد ستایش «مطیعان یمیر» قرار گرفت.

سال ۷۸۴

در مقطعی از داستان انیمه حمله به تایتان، یک معدنچی تلاش کرد برای ورود به دیوارها، زیر دیوار سینا را حفاری کند. او بعد از مدتی حفاری متوجه شد که یک ناحیه زیر زمین وجود دارد. او در این باره با یک دوست بحث کرد و مدتی بعد به طور اسرار آمیزی ناپدید شد. دوست او نیز مدت کوتاهی پس از آن ناپدید شد.

حدود سال ۷۸۵

مطیعان یمیر توسط مقامات مارلی کشف شدند. آنها به جزیره پارادایس برده شدند و همه‌ی آنها به تایتان‌های خالص تبدیل شدند و در صحرا سرگردان شدند.

سال ۸۲۴

گریشا یگر بعد از پی بردن به مرگ خواهرش به ترمیم دهندگان پیوست. او در مارلی با داینا فریتز، آخرین عضو باقی مانده از دودمان فریتز دیدار کرد. آن‌ها تصمیم گرفتند تا تایتان بنیادی را از جزیره پارادایس بازیابی کنند با این هدف که دوباره ملت الدیا را احیا کنند.

سال ۸۲۵

زیک یگر، پسر گریشا و داینا به دنیا آمد.

حدود سال ۸۳۰

گریشا یگر در ناحیه شیگانشینا یک طاعون مرگبار را درمان کرد.

سال ۸۳۵

میکاسا آکرمن متولد شد. مادر او آخرین عضو باقی مانده از قبیله مشرق‌زمین بود.

گریشا و کارلا یگر با هم ازدواج کردند و پسرشان یعنی ارن یگر را به دنیا آوردند.

سال ۸۴۴

نیکولاس لائوف به لیوای، فورلان چرچ، و ایزابل مانگولیا ماموریت داد تا اسناد مجرمانه مربوط به کسب و کار لائوف را پیدا کنند و دارنده‌ی این اسناد یعنی اروین اسمیت را به قتل برسانند. اسمیت در شهر زیرزمینی با لیوای دیدار کرد و به او پیشنهاد پیوستن به دسته دیدبانی در قبال بخشش جرایمش را داد.

طی یک ماموریت خارجی، فورلان و ایزابل توسط یک تایتان غیرمتعارف کشته شدند. اروین نیز بعد از این که جانش توسط لیوای تا حد مرگ تهدید شد موفق شد تا لیوای را متقاعد کند تا برای دسته دیدبانی بجنگد.

والدین میکاسا آکرمن در خانه‌ی خود کشته شدند و میکاسا توسط راهزنان ربوده شد. او توسط ارن یگر نجات پیدا کرد و ارن دو تا از این سوداگران را کشت. میکاسا نیز اقدام به کشتن فرد سوم کرد. بعد از این اتفاق میکاسا با خانواده یگر زندگی کرد.

آغاز داستان انیمه حمله به تایتان

سال ۸۴۵: سقوط دیوار ماریا

گریشا یگر به سفری رفت و به پسرش ارن قول داد که در زمان بازگشتش راز مربوط به زیرزمین خانه‌شان را به او بگوید.

چهار جنگجو با نام‌ها برتولت هوور، راینر براون، آنی لئون‌هارت، و مارسل از سمت زیستگاهی خارج از دیوارها برای نابودی بشریت و تصاحب تایتان بنیادی فرستاده شدند. مارسل توسط تایتان یمیر خورده شد و یمیر انسانیت خود را بازیابی کرد.

آغاز داستان انیمه حمله به تایتان

تایتان عظیم‌الجثه به دروازه بیرونی ناحیه شیگانشینا رخنه کرد و صلح برقرار شده در درون دیوارها که مدت یک قرن برقرار بود را نابود کرد و به این ترتیب تایتان‌ها وارد شهر شدند. مادر ارن یگر یعنی کارلا توسط یک تایتان خندان خورده شد. راینر به عنوان تایتان زره‌پوش به دروازه درونی رخنه کرد و انسان‌ها را مجبور کرد تا به دیوار رز عقب‌نشینی کنند.

گریشا دوباره به پسرش ارن پیوست و سرمی را به او تزریق کرد که بخش‌هایی از حافظه‌ی او را پاک کرد. او ظاهرا با این تزریق قابلیت تبدیل شدن به یک تایتان را پیدا کند. گریشا پس از آن ناپدید شد.

خاندان ریس قصد کشتن هیستوریا را داشتند، چرا که او فرزند نامشروع رئیس این خانواده بود و موضوع وراثت او را دچار مشکل کرده بود. در نهایت تصمیم گرفته شد تا او تحت نام جدید «کریستا لنز» یک زندگی محقر را در دانشکده افسری داشته باشد. یمیر با گوش دادن به صحبت میان کشیشان فرقه دیوارها از این اخبار اطلاع پیدا کرد و شروع به جستجوی کریستا کرد.

سال ۸۴۶

پس از سقوط دیوار ماریا دولت سلطنتی به منظور مدیریت ذخایر غذایی قوانینی تحت عنوان عملیات احیای دیوار ماریا را تصویب کرد که طی آن ۲۵۰٬۰۰۰ از شهروندان غیرنظامی به سرزمین احیا شده فرستاده شدند. از این جمعیت کمتر از دو هزار نفر زنده بازگشتند.

سال ۸۴۷

مدرسه نظامی یا دانشکده افسری ۱۰۴ام شروع به کار کرد.

سال ۸۴۸

در زمان اجرای یک تمرین صحرایی، کریستا لنز توسط راهزنانی اسیر شد. تیم دانشجویی اسیر کنندگان را شکست دادند و با موفقیت کریستا را آزاد کردند.

سال ۸۴۹

در عملیات برون مرزی ۳۴ام، ایلسه لانگار با یک تایتان روبرو شد که در مورد «مطیعان یمیر» و «بانو یمیر» صحبت می‌کرد. ایلسه سعی کرد با این تایتان ارتباط برقرار کند اما در نهایت توسط او خورده شد.

برهه‌ای نامشخص از داستان حمله به تایتان

در برهه‌ای نامشخص از داستان حمله به تایتان، ارن شروع به دریافت آموزش‌های مبارزه‌ای از آنی کرد.

در هنگام ماموریت برون‌مرزی ۴۹ام، دفترچه رویدادهای ایلسه لانگار توسط کاپیتان لیوای و فرمانده بخش یعنی هانجی زوئه پیدا شد.

رویدهای سال ۸۵۰

یک روز قبل از مبارزه در ناحیه تروست

گروه دانشکده ۱۰۴ام پس از اتمام کار به طور رسمی منحل شد.

مبارزه در ناحیه تروست

تایتان عظیم‌الجثه به دروازه بیرونی ناحیه تروست رخنه کرد و بعد از پنج سال یک حمله تایتانی صورت گرفت.

تایم‌لاین داستان حمله به تایتان

گروه دانشکده ۱۰۴ام اولین مبارزه خود علیه تایتان‌ها را انجام دادند.

ارن یگر توسط یک تایتان بلعیده شد، اما در فرم تایتانی خود پدیدار شد و شروع به کشتار بسیاری از تایتان‌ها کرد. بعد از این که تروست به طور کامل تخلیه شد، ارن توسط گریسون بازداشت شد.

زمانی که فرمانده اروین اسمیت اخبار حمله به ناحیه تروست را شنید ظاهرا ماموریت برون‌مرزی ۵۶ام خاتمه یافت و دسته دیدبانی برای کمک به نظامیان تروست عقب‌نشینی کرد.

فرمانده دات فیکسیس به تروست رسید و در نقشه‌ای برای بازگرداندن ناحیه تروست با آرمین و تایتان ارن همکاری کرد. ارن با یک تخته سنگ بزرگ شکاف ایجاد شده را بست و ناحیه تروست حفظ شد. این اولین بار بود که انسان‌ها مکانی را از تایتان‌ها باز پس می‌گرفتند.

بعد از مبارزه در ناحیه تروست

روز اول

با شلیک یکسره توپ‌ها تمام تایتان‌ها به جز دو تا از آن‌ها در ناحیه تروست از بین رفتند. این دو تایتان که بعدا با نام ساونی و بین شناخته شدند تحت بازداشت دسته دیدبانی قرار گرفتند تا موضوع مطالعات هانجی زوئه قرار گیرند.

روز دوم

دسته گریسون و نیروهای دانشکده افسری برای جلوگیری از شیوع بیماری به جمع‌آوری سربازان از دست رفته در ناحیه پرداختند. ژان کیرشتاین جسد مارکو بوت را پیدا کرد.

روز سوم

ارن در یک سلول زندان از کما بیرون آمد. اروین اسمیت و لیوال اتفاقات مربوط به بعد از مبارزه در ناحیه تروست را برای ارن شرح دادند.

روز پنجم

ارن قبل حاضر شدن در یک دادگاه نظامی به قضاوت دلیس زاکری مورد دادرسی قرار گرفت. او در نهایت تحت بازداشت دسته دیدبانی قرار گرفت.

روز ششم

ارن تحت نظارت جوخه عملیات ویژه به دسته دیدبانی پیوست و در طول یک ماه بعد قابلیت‌های تایتانی خود را آزمایش کرد. هانجی زوئه از تجربیاتش در مورد دو تایتان ساونی و بین با ارن صحبت کرد.

روز هفتم

در این مقطع از داستان انیمه حمله به تایتان، آنی اقدام به کشتن ساونی و بین کرد. او برای این که مشکوک نشود طی یک بازرسی ابزار متعلق به مارکو را ارائه داد.

بیست و یک فرد از دانشجویان نیروهای دانشکده ۱۰۴‌ام به دسته دیدبانی پیوستند. آنی لئون‌هارت نیز به دسته پلیس نظامی در ناحیه استوهس پیوست.

روز هشتم - ماه اول

هانجی تحت نظارت جوخه عملیات ویژه آزمایش‌هایی را روی قابلیت‌های تایتانی ارن انجام داد.

ماه اول: ماموریت برون‌مرزی ۵۷ام

روز قبل از ماموریت برون‌مرزی ۵۷ام، آنی در مورد جستجوی کارلی استراتمن، دختر گمشده استوهس بازرگان نگران بود. او سعی کرد برای مقابله با این اضطراب حواس خود را پرت کند.

دسته دیدبانی ماموریت برون‌مرزی ۵۷ام را شروع کرد و از ناحیه کالانته خارج شد. آنی در قالب تایتان مونث این سفر را با اختلال همراه کرد. او با حمله به جناح راست گروه اعزامی در جستجوی ارن بود. فرمانده ارن این تایتان را به سمت یک جنگل با درختان بزرگ هدایت کرد، و با استفاده از سلاح‌های ویژه محدود کردن هدف او را اسیر کرد. با این حال تایتان مونث با استفاده از جیغ خود توجه تایتان‌های دیگر را به سمت خود جلب کرد، و از اسارت دسته دیدبانی رها شد. او در این رویداد چهار عضو از جوخه عملیات ویژه را کشت.

ارن یگر در جنگل مذکور با آنی مبارزه کرد اما شکست خورد و توسط او اسیر شد. قبل از این که آنی بتواند فرار کند، میکاسا آکرمن و کاپیتان لیوای موفق به آزادسازی ارن کردند.

داستان انیمه Attack on Titan

دسته دیدبانی به سمت ناحیه کالانته عقب‌نشینی کرد و دستور گرفت تا ارن را تسلیم پایتخت کند.

آنی به پست خود در مرکز فرمانده پلیس نظامی در ناحیه اتوهس بازگشت.

دسته دیدبانی به آنی لئون‌هارت به عنوان تایتان مونث مشکوک شد. اروین اسمیت نقشه‌ای کشید تا او در ناحیه استوهس دستگیر کند.

بعد از ماموریت برون‌مرزی ۵۷ام

روز اول

تازه سربازهای دسته دیدبانی از نیروهای دانشکده ۱۰۴ام تحت نظارت میک زاکریوس به دیوار رز فرستاده شدند.

روز دوم

حمله به استوهس: در ناحیه استوهس، دسته دیدبانی تلاش‌هایی کرد تا آنی لئون‌هارت را بی سر و صدا دستگیر کند اما او تبدیل به تایتان شد. تایتان ارن با تایتان مونث مبارزه کرد که این موضوع منجر به مرگ و میر و تخریب بسیار در این ناحیه شد.

آنی بعد از عدم موفقیت در فرار از ناحیه خودش را با پوشش مواد کریستالی پوشاند تا از اسیر شدنش جلوگیری کند.

دیوار سینا در این نبرد تخریب شد و وجود یک تایتان در این دیوار کشف شد.

هجوم به دیوار رز: پس از رویت تهاجم، میک زاکریوس اقدام به فرستادن توماس کرد تا موضوع غیر قابل توضیح وجود تایتان‌ها در داخل دیوار رز را به فرمانده اروین اطلاع دهد. میک با تایتان جانور روبرو شد و در نهایت توسط او زمین‌گیر و توسط تایتان‌ها کشته شد.

داستان Attack on Titan

۱۱ ساعت بعد از رویت تهاجم، تیم‌های دسته دیدبانی به رهبری گلگار و نانابا در قلعه اوتگارد تجدید قوا کردند. آن‌ها خیلی زود توسط تایتان‌هایی که در شب حرکت می‌کردند مورد حمله قرار گرفتند و آن‌ها را مجبور به مبارزه کردند.

۱۲ ساعت بعد از رویت تهاجم، توماس خود را به استوهس رساند و موضوع را به اروین اسمیت اطلاع داد. اروین اسمیت در این زمان به خاطر اقداماتش توسط شهردار ناحیه استوهس مورد بازخواست قرار داشت.

۱۶ ساعت بعد از رویت تهاجم، اعضای دسته دیدبانی از عملیات استوهس خود را به ناحیه ارمیک در مسیر قلعه اوتگارد رساندند. در آنجا کشیش نیک از اهمیت هیستوریا ریس در مورد افشای اسرار دیوارها گفت. دسته دیدبانی همچنین اطلاعاتی دریافت کرد که نشان می‌داد راینر و برتولت نیز از متحدان آنی لئون‌هارت هستند.

روز سوم

۲۰ ساعت بعد از رویت تهاجم، تایتان جانور آوارهایی را از دیوار رز به سمت دسته دیدبانی در اوتگارد پرتاب کرد که باعث مرگ دو تا از سربازان باتجربه شد. تایتان جانور همچنین قبل از ترک دیوار اقدام به احضار تایتان‌ها بیشتر برای حمله کرد. یمیر برای محافظت از سربازان باقی مانده در اوتگارد به یک تایتان تبدیل شد.

عاملان استوهس کمی بعد از سپیده دم خود را به اوتگارد رساندند و اقدام به نجات سربازان کردند. کریستا لنز هویت واقعی خود به عنوان هیستوریا ریس را افشا کرد.

۲۸ ساعت بعد از رویت تهاجم، دسته دیدبانی در بالای دیوار رز با جوخه هانس از دسته گریسون دیدار کرد، افرادی که آشکار کردند هیچ شکاف در دیوار رز وجود ندارد.

در این مقطع از داستان انیمه حمله به تایتان، راینر براون و برتولت هوور هویت تایتانی و ماموریت خود را برای ارن افشا کردند. آن‌ها خود را تایتان زره‌پوش و تایتان عظیم‌الجثه معرفی کردند. بعد شکل گرفتن یک نبرد روی دیوار رز، ارن و یمیر توسط راینر و برتولت اسیر شدند. آن‌ها به سمت جنگل درختان بزرگ گریختند.

پنج ساعت بعد از نبرد روی دیوار رز، فرمانده اروین به دسته خود پیوست. آن‌ها آماده آزادسازی ارن و یمیر شدند. راینر و برتولت سعی کردند به دیوار ماریا فرار کنند، اما توسط دسته دیدبانی متوقف شدند. آن‌ها موفق به نجات ارن از چنگ آن‌ها شدند.

برای اولین بار پس از سقوط ناحیه شیگانشینا، تایتان خندان دوباره ظاهر شد. هانس به این تایتان حمله کرد اما در جلوی ارن کشته شد. ارن به شکل ناخودآگاه قدرت تایتان بنیادی را آزاد کرد و با استفاده از این قدرت به تایتان‌های اطراف آنجا دستور داد تا تایتان خندان را بخورند و به راینر و برتولت حمله کنند.

سربازان بازمانده از عملیات به دیوار رز عقب‌نشینی کردند، در همین حال راینر و برتولت نیز به همراه یمیر به ناحیه شیگانشینا عقب‌نشینی کردند.

رویدادهای پس از فعال شدن قدرت تایتان بنیادی توسط ارن

ظرف هفته اول

پناهندگان دیوار رز به شهر زیرزمینی فرستاده شدند.

هانجی و کونی اسپرینگر به راگاکو بازگشت تا در مورد رویدادی مرموز در آنجا تحقیق کند. آن‌ها متوجه شدند که تایتان‌هایی که به دیوار رز حمله کردند در حقیقت ساکنان راگاکو بوده‌اند.

دیوار رز خالی از تایتان اعلام شد. پناهندگان دوباره از شهر زیرزمینی به خانه‌هایشان بازگشتند.

چندین سرباز از نیروهای دانشکده ۱۰۴ام به منظور حفاظت از ارن و هیستوریا به جوخه عملیات ویژه جدید پیوستند.

هفته اول

جراحات اروین بهبود پیدا کرد و رویدادهای اتفاق افتاده طی هفته گذشته به اطلاع او رسید.

هانجی آزمایش‌هایی را روی تایتان ارن انجام داد تا ببیند آیا او قابلیتی در سخت کردن بدنش برای بستن شکاف دیوار ماریا دارد یا خیر. با این حال او چنین کاری را نتوانست انجام دهد و همچنین قادر به احضار یک تایتان کامل در تبدیل سوم خود نبود.

کشیش نیک توسط در سربازخانه نظامی توسط اعضای جوخه داخلی یکم یعنی سانس و رالف مورد شکنجه قرار گرفت و کشته شد.

رویدادهای بعد از مرگ کشیش نیک

روز اول

هانجی متوجه مرگ نیک شد و با سانس و رالف مقابله کرد. او بعدا به جوخه لیوای پیوست و مرگ نیک را به اطلاع آن‌ها رساند.

نیفا مرگ نیک را به اطلاع اروین رساند، کسی که نامه‌ای را برای رساندن به لیوای به او داد. اروین سپس به پایتخت سلطنتی میتراس احضار شد.

لیوای با دریافت نامه‌ی اروین بلافاصله به همه دستور داد تا خوابگاه را پیش از این که پلیس نظامی به آنجا حمله کند ترک کنند. لیوای به آن‌ها اطلاع داد که دولت خواستار تسلیم کردن ارن و هیستوریا است. هانجی تصمیم گرفت به دیدار اروین برود و سه عضو از جوخه خود را به لیوای امانت داد.

روز دوم

حکومت تصمیم گرفت تا ۶۰ درصد از ذخایر مواد غذایی خاندان سلطنتی را به مردم تروست بدهد تا حمایت مردم را در جهت نقشه‌شان برای دستگیر کردن ارن و هیستوریا به دست آورد.

ژان و آرمین خودشان را به عنوان ارن و هیستوریا جا زدند و توسط مامورانی از کمپانی ریوز ربوده شدند. آن‌ها در نهایت توسط جوخه لیوای نجات پیدا کردند و آدم‌رباها از جمله رئیس این کمپانی یعنی دیمو ریوز نیز توقیف شدند.

جوخه کنترل ضد-نفر به رهبری کنی در کمین لیوای نشسته بود. کنی یک رقیب قدیمی برای لیوای بود که در ناحیه تروست یک درگیری بین آن‌ها شکل گرفت. علی‌رغم تلاش‌های جوخه لیوای اما ارن و هیستوریا ربوده شدند و تحویل راد ریس داده شدند.

جوخه لیوای به واسطه معامله‌ای با دیمو ریوز دامی را برای فریب دادن سانس و رالف پهن کرد. هانجی و لیوای با شکنجه دادن سانس پی بردند که خانواده ریس یک خاندان سلطنتی حقیقی است.

کنی به خاطر خیانت دیمو ریوز اقدام به کشتن او کرد، و این در حالی بود که پسر او یعنی فلیگل ریوز از مکانی پنهان شاهد این صحنه بود.

روز سوم

اروین طی یک جلسه خصوصی با فرمانده فیکیس دیدار کرد، و آن‌ها در مورد سرنگونی دولت با هم صحبت کردند. بعد از آن هانجی با خبر سلطنتی بودن خانواده ریس سر رسید. اروین پیش از ترک کردن آنجا هانجی را به عنوان جانشین خود برای فرماندهی دسته دیدبانی انتخاب کرد.

اروین برای قتل دیمو ریوز متهم شد و دستگیر شد. او به پایتخت سلطنتی برده شد و به شکلی خشونت‌آمیز توسط انجمن سلطنتی مورد بازجویی قرار گرفت.

هانجی اقدام به نجات دادن فلیگل ریوز از دست ماموران پلیس نظامی کرد، و او را متقاعد کرد تا حقیقت را در مورد مرگ پدرش افشا کند. فلیگل با تماس با یک روزنامه‌نگار به نام روی او را متقاعد کرد تا حقیقت را در روزنامه‌ی خود چاپ کند.

روز چهارم

دولت سلطنتی به سبب بند ششم منشور بشریت اروین را محکوم به مرگ کرد. زمانی که اروین برای اعدام برده می‌شد، آنکا با خبر رخنه در دیوار رز سر رسید. اعضای مجلس به نیل داوک و سایر ماموران پلیس نظامی دستور دادند تا به منظور جلوگیری از ورود پناهندگان دروازه‌های دیوار سینا را ببندند. نیل تصمیم گرفت تا این دستور را نادیده بگیرد و در همین زمان دالیس زاکری با سربازانی وارد اتاق شد و اعلام کرد که خبر رخنه کردن دشمن یک اخطار ساختگی بوده است. بعد از این که فیکسیس توضیح داد که این آزمایشی برای آزمودن شایستگی دولت بوده است، همراه با زاکری طی یک کودتا اقدام به دستگیری اعضای مجلس کرد.

کودتا در داستان حمله به تایتان

جوخه لیوای اقدام به دستگیر کردن مارلو و هیچ کردند، این دو فرد مسئول جستجوی افراد فراری دسته دیدبانی بودند. آن‌ها پیشنهاد همکاری را ارائه کردند و لیوای پس از اثبات وفاداری آن‌ها از طرف ژان این پیشنهاد را پذیرفت. با هوشمندی آن‌ها، جوخه لیوای به آخرین پایگاه محافظت شده پلیس نظامی حمله کرد و یک فرد را از پلیس داخلی دستگیر کرد. آن‌ها در حین با بازجویی از این فرد به واسطه هانجی و موبیلت پی بردند که کودتا با موفقیت صورت گرفته و تمام اتهامات دسته دیدبانی پاک شده است. پس از آن آن‌ها بی‌درنگ به سمت کلیسای ریس رفتند، چرا که باور داشتند ارن و هیستوریا در آنجا واقع شده‌اند.

روز پنجم

در غاری زیر کلیسای ریس، راد و هیستوریا دستان خود را روی ارن به زنجیر کشیده شده قرار دادند که این موضوع باعث رهاسازی خاطرات پنج سال گذشته شد. ارن متوجه شد که پدرش گریشا قدرت تایتانی خانواده ریس را از خواهر هیستوریا یعنی فریدا ربوده است و تمام اعضای این خانواده را به جز راد که موفق به فرار شده کشته است. گریشا سپس یک سروم تایتان را به ارن تزریق کرده است که این موضوع باعث تبدیل شدن ارن شده و ران در نتیجه‌ی ارث‌بری قدرت‌های تایتانی پدرش را خورده است.

فیکسیس به اروین اعلام کرد که همه‌ی اشرافی که آن‌ها دستگیر کرده‌اند تائید کرده‌اند که خاندان ریس دارای قدرتی در پاک کردن خاطرات است. اروین به سرعت یک گروه نجات را تشکیل داد و به سمت کلیسای ریس رفت.

جوخه لیوای در شب به کلیسای ریس رسید. آن‌ها در آنجا و در غاری با کنی آکرمن و جوخه‌اش برخورد کردند.

کنی آکرمن

هیستوریا پیشنهاد راد برای پس گرفتن تایتان بنیادی را رد کرد و به جای آن آزادسازی ارن را انتخاب کرد. راد ریس از سرم تایتانی که توسط هیستوریا شکسته شده بود نوشید و تبدیل به یک تایتان بزرگ و بی‌مغز شد.

ارن یک سرم با برچسب «زره» را از کیف راد برداشت و خورد. او برای اولین بار یک تایتان سخت شده را ایجاد کرد که از آن در جهت سپری در برابر فرو ریختن غار روی جوخه لیوای استفاده کرد.

تایتان راد در حال پیشروی در ناحیه اوروود بود. اروین اسمیت به جوخه لیوای پیوست و آن‌ها عازم اوروود شدند تا روشی برای دفاع کردن در مقابل راد ریس پیدا کنند.

روز ششم

با تلاش‌های همه جانبه دسته گریسون، ارن و جوخه لیوای، تایتان راد ریس در ناحیه اوروود شکست داده شد و هیستوریا خودش ضربه‌ی آخر را به پدرش وارد کرد. پس از آن هیستوریا خود را حاکم حقیقی دیوارها اعلام کرد و ازدحامی از شهروندان در این ناحیه شکل گرفت.

لیوای در بیرون از غار فرو ریخته با کنی آکرمن روبرو شد و این در حالی بود که کنی جراحات مرگباری دیده بود. کنی افشا کرد که دایی لیوای است و پیش از این که جان دهد یک سرم را که از راد ربوده بود به لیوای داد.

بعد از تاج‌گذاری هیستوریا

ظرف دو ماه

تایتان جانور در شیگانشینا اقدام به شکست دادن تایتان زره‌پوش (راینر) کرد، و تصمیم گرفت تا آن‌ها و برتولت در این ناحیه در کمین دسته دیدبانی بنشینند به این امید که تایتان بنیادی را تصاحب کنند.

اشرافیان مجلس به زندان افتادند و اعضای نیروی نظامی جای آن‌ها را گرفتند

ملکه هیستوریا بسیاری از یتیمان را از شهر زیرزمینی به سطح شهر آورد تا در یتیم‌خانه تازه تاسیس او ساکن شوند.

قابلیت جدید سخت شدن ارن در جهت ایجاد یک وسیله بزرگ برای کشتن تایتان‌ها به کار گرفته شد. این وسیله از دیوار ماریا شروع به پاکسازی تایتان‌ها کرد.

جمعیت اعضای دسته دیدبانی به دلیل درخواست داوطلبان جوان برای خدمت افزایش یافت.

جوخه لیوای به دیدار کیت سیدیس رفت و متوجه درگیری او با گریشا یگر شد. کیت به آن‌ها از گذشته‌ی خود با گریشا گفت.

طی شورایی از رهبران نظامی تصمیم گرفته شد که سرمی که از کنی به دست آمده بود به لیوای آکرمن سپرده شود.

ماه دوم

دسته دیدبانی طی یک مراسم استقبال ناحیه‌ی تروست را به مقصد شینگاشینا ترک کرد.

نبرد ناحیه شیگانشینا

اروین اسمیت صدها سرباز از دسته دیدبانی را در پوشش شب به سمت ناحیه شینگاشینا هدایت کرد. دسته دیدبانی در سپیده‌دم به شینگاشینا رسیدند. ارن از قابلیت سخت شدن خود استفاده کرد تا شکافی در دروازه بیرونی را ببندد.

قبل از این که دروازه داخلی بسته شود، زیک در قالب تایتان جانور با ارتشی از تایتان‌ها دسته دیدبانی را به دام انداخت. به این ترتیب نبردی میان دسته دیدبانی و جنگجویان در گرفت.

ارن و راینر در فرم تایتانی خود در شینگاشینا با هم مبارزه کردند. در هنگام این نبرد، اعضای دسته دیدبانی با نیزه‌های تندر که به تازگی ساخته شده بود به راینر حمله کردند و سر او را مورد هدف قرار دادند.

برتولت به تایتان عظیم‌الجثه تبدیل شد و طی یک انفجاری از انرژی بسیاری از اعضای جوخه هانجی را کشت.

تایتان جانور با رگباری از سنگ و کلوخ دسته دیدبانی را بمباران کرد. اروین طبق نقشه‌ای خودش و سربازانش را برای نفوذ لیوای به سمت تایتان جانور قربانی کرد. او و سربازانش طی رویارویی مستقیم با این تایتان کشته شدند و تنها یک سرباز به نام فلوک زنده ماند.

لیوای با موفقیت در کمین تایتان جانور قرار گرفت و با حمله‌ای برق‌آسا او را شکست داد. او زیک را از پشت گردن تایتان بیرون کشید اما قبل از این که بتواند او را بکشد، زیک توسط تایتان ارابه نجات پیدا کرد و آن دو به سمت شیگانشینا فرار کردند.

داستان انیمه Attack on Titan

هانجی و جوخه لیوای به تایتان زره‌پوش که بازیابی شده بود حمله کردند. آن‌ها با نیزه‌های تندر او را شکست دادند و میکاسا با یک ضربه نهایی راینر را از پشت گردن تایتان بیرون کشید.

آرمین آرلرت طی یک حمله منحرف‌کننده علیه تایتان عظیم‌الجثه خود را قربانی کرد، و ارن با بیرون آمدن از فرم تایتانی خود برتولت را از تایتانش بیرون کشید.

منابع

صفحات دیگر